مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 140
بازدید کل : 9793
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 2
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 140
بازدید سال : 895
بازدید کلی : 9793
خداشناسی

خداشناسی

امکان شناخت خداوند: یکی از پرسشهای اساسی درباب اوصاف الهی این است که آیاا انسان باتوجه به اینکه خدا به هیچ چیزی شبیه ومانندنیست توانائی شناخت صفات الهی رادارد؟بسیاری ازاندیشمندان معتقد به امکان شناخت خداوند هستند و معتقدندکه عقل انسان این قدرت راداردکه اوصاف خدارابشناسد .

دلایل این دیدگاه:

1)  دلیل عقلی:عقل انسان درکی ازصفات الهی دارد زیرا هرعاقلی وقتی میگوید خداعالم است یاخداقادراست بیشتر پی به معنای آن صفت می برد .

2)  دلیل نقلی:قران مجید ازیک سوء انسانها را به تعقل وتدبردرآیات الهی دعوت میکندوازسوی دیگردرآیات متعددی صفات الهی رابیان می دارداگرصفات الهی قابل فهم نبودچنین دعوتی لغوبوده است درصورتی که خداوند مبّراازلغوّیت است .

 

تعداد بازدید از این مطلب: 137
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفات خداوند

صفات خداوند

نام های خداوند در قرآن : بیش از 200 نام خداوند در قران ذکر شده است . اصطلاحا 99 تای آنها به عربی اسمائ الحسنی است (( نام های نیکوی خداوند)) هر چند تعداد نام های خدا شامل صفت ها و کلمه ها از 99 عدد ممکن است بیشتر باشد

 

تعداد بازدید از این مطلب: 801
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جهان افرینش

جهان آفرینش

مراحل خلقت جهان در قرآن

قبل از ورود به مراحل خلقت تعریفی از واژه های : ارض ، سماء و یوم داشته باشیم.

ارض: در لغت به پائین هر چیزی ارض گفته می شود .

سماء: به بالای هر پائینی سماء گفته می شود .

یوم: به مقدار زمان میان طلوع و غروب آفتاب و گاهی به مدت طولانی گفته می شود .  

 قرآن مراحل و دوره های خلقت جهان را در چند آیه ذکر کرده است و آیه های آفرینش جهان را به سه دسته تقسیم کرده است :

1- آیاتی که خلقت آسمان و زمین را در شش روز بیان کرده است : ان ربکم الله الذی خلق السموات و الارض فی ستته ایام .اعراف/54 یونس/3 هود/7

2- آیاتی که خلقت آسمان و زمین  و آنچه بین آنهاست را در شش روز بیان کرده است:  الذی خلق السموات و الارض و ما بینها فی ستته ایام.  فرقان/59

3- آیاتی که مجموع آفرینش را در هشت روز گفته است : فقضا من سبع سموات فی یومین ..... فصلت /12

با توجه به آیات خلقت آسمان و زمین در شش روز ، یک نظریه این است که مراد از روز همان دوره است خداوند آسمان و زمین را به گونه ای در دو دوره خلق نموده است که مناسب برای سکونت و زندگی انسان و همه موجودات عالم باشد و فاصله بین زمین و خورشید طوری است که حرارت زمین به مقدار معتدلی نه بسیار سرد و نه بسیار گرم باشد زمین را هوا فرا گرفته که انسان ، حیوانات و نباتات تنفس کنند ، گردش زمین به دور خورشید به سرعتی است که شب وروز متعادل و فصول مختلفی به وجود امده است بعد از خلقت زمین در مقام تنظیم آفرینش دربالای زمین کوههایی برافراشته و در روی زمین انواع و اقسام گیاهان معادت و غیره را به وجود آورده است .

مراحل آفرینش :

1) خلق الارض،خلق شدن 2) جعل فیها رواسی،استقرار و تثبیت3)بارک فیها، تزریق منافع در زمین 4) سواء للسائلین، تامین نیازهای همگان.فصلت/12-9

بعد از خلقت زمین و نیازهای همگانی نوبت می رسد به آسمان آیه این است:

 فقضا من سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها.(سپس هفت آسمان در دو دوره ساخته شد و در هر آسمان آنچه می خواست فرمان داده است)

آسمان دارای طبقات متععد است که عدد هفت برای آنها برای آنها در قرآن آمده است. دو نظریه وجود دارد:

1) عدد تکثیر باشد یعنی آسمانهای فراوان و کرات بی شمار 2) ممکن است دال بر تعداد باشد یعنی خداوند هفت اسمان را در دو روزخلق کرده است.

در تفسیر نمونه آیت ا... مکارم شیرازی دورانهای شش گانه خلقت را اینگونه تشریح کرده است:

1) روزی که همه جهان به صورت توده گای شکل بود که با گردش به دور خود از هم جدا گردید و کرات را تشکیل داد .

2)روز ی که این کرات تدریجا  به صورت توده مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت در آمدند .

3)روزی که دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد .

4)روزی که دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید .

5) روزی که گیاهان و درختان در زمین ظاهر گشتند .

6) روز ی که سرانجام انسانها و حیوانات در روی زمین ظاهر گشتند .      تفسیر نمونه ج6/ص202

علت خلقت جهان در شش روز :

سوالی که اینجا مطرح شد این است خداوندی که می تواند با یک اراده و در یک لحظه آسمانها وزمین و.... را خلق کند چرا آفرینش جهان را در چند مرحله و دوره قرار داده است ؟

1) اگر آفرینش جهان در یک لحظه بود بشر کمتر می توانست به عظمت و قدرت و علم خداوند پی ببرد، اما وقتی که طبق برنامه منظم و حساب شده انجام گرفته باشد دلیل روشنتر برای آفریدگار و نشانه جدید از عظمت خداوند پیدا می کند .

2)حکمت خلقت جهان در شش روز برای این است که بندگان در همه امور تامل و تدبر داشته باشند حتی اگر بتوانند آنها را در لحظه انجام دهند .

3)نظام آفرینش به تدریج به وجود آمده است چون مادیات باید مسبوق به ماده و مدت باشند.

 چرا در خلقت خداوند مختلف خلق کرده است ، یکی انسان و یکی حیوان و..... ؟

1)شکی نیست که این عالم نظم دارد و نظم آن ذاتی است مثل مراتب اعداد ابتدا یک است و سپس دوم و..... نظم جهان هستی هم اینگونه است .

2) نظامی که در جهان هستی حاکم است ، نظام احسن است یعنی هر چه خلق شده است در نهایت نیکویی است و در قرآن آمده: ولن تجد لسنه تبدیلا. احزاب /62 هرگز در سنت خداوند تغییری نخواهی یافت .

3)یک سری قوانین کلی بر این نظام هستی حاکم است که خداوند طبق آن قوانین جهان هستی را اداره می کند و هرگز کاری را خارج از این قوانین انجام نمی دهد .

4)یکی از قوانین این نظام هستی ، قانون علت و معلول است ، به موجب این قانون هر موجودی جایگاه و مقام خودش را پیدا می کند هر موجودی بتواند هرمعلولی را به جای هر علتی پیدا کند مثلا اثر شعله کبریت یا اثر شعله خورشید یکی باشد و حال اینکه اینگونه نیست وعلت هرکدام و اثر هرکدام فرق دارد

بنابراین اینگونه نیست که هر موجودی بر حسب لیاقتش خلق می شود و بر اساس ظرفیت و درجه انها چون برخی از موجودات از دیدگاه انسان زشت هستند مثل برخی حیوانات. مثلا یک خودرو از اجزای زیادی همچون پیچ ، مهره های کوچک و بزرگ ، بدنه ، موتور ، چرخ ، چراغ و فرمان و.... تشکیل شده است ولی اینطور نبوده است که سازنده ابتداء تمام قطعات مساوی را یکسان تولید کرده و بعد یکی را فرمان و یکی را چرخ و .... داده باشد بلکه از اول هر یک از پیچ ، و سای لوازم را به طور جداگانه تولید کرده است و هر یک را جای خود قرار داده تا ماشین بتواند کار خودش را درست انجام دهد .

شیاطین جن و شیاطین انس چگونه اند ؟

شیاطین جمع کلمه شیطان است و شیطان مفهومی وسیع دارد و در لغت یعنی شریر. به هر موجود شرور گفته می شود در میان شیطان جن فردی معرفی است که در شیطنت مقام بالایی دارد و او ابلیس است و خداوند و را در قرآن از سنخ جن معرفی می کند . فسجدوا الا ابلیس کان من الجن.   کهف /50 

ابلیس بعد از نافرمانی خداوند دشمنی عظیم نسبت به آدم و فرزندانش پیدا کرد شیطان از وسوسه های ساده شروع می کند و آرام آرام دام های بزرگتر پهن می کند و هر چه مورد رضای خداوند نیست آن را زیبا جلوه می دهد شیطان یارایی ندارد کسی را وادار به گناه کند بلکه فقط وسوسه می کند، دست یار ابلیس شیاطین جن هستند و ایشان به وسیله وسوسه های مختلف به شیاطین انس پیغام های پنهانی می دهند و به همراهی همدیگر در پی گمراهی مردم هستند. تفسیر المیزان ج7ص491

-شیاطین جن از یاران ابلیس هستند و در پی اغوای ادمها هستند البته در آفرینش جن ها دارای لطافت اند و برای ما قابل روئیت نیستند .

- شیاطین انس انسانهایی هستند که تحت فریب شیطان به فساد و شرارت مشغولند و اینها ولایت شیطان بر خود را می پذیرند .

همه ما باید مزاقب باشیم که شیطان ما را فریب ندهد چرا که جهان در حال دگرگونی است و انسان تا زنده است احتمال فریب  خوردن از شیطان جن و انس برای پرتگاه و سقوط از آن متصور است .

عالم غیب یعنی چه ؟  

غیب یعنی پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک ، هر آنچه از کسی غایب و مخفی باشد غیب گفته می شود ، بسیاری از حقایق دینی  و غیر دینی قابل درک با حواس ظاهری نیست و باید از راههای مثل عقل، وحی درک شوند و برخی از آنها عبارتند از : خداوند، قیامت، امام عصر (عج) ، عقاب و ثواب، رجعت ، احوالات انبیاء و حوادث آینده و ..... از مصادیق غیب هستند.  

خداوند: هر چند از هر پیدایی پیدا تر است اما از دیدگان ظاهری پنهان است .

وحی:همگان نمی توانند درک کنند و از الهامات الهی بر پیامبران است .

اما عصر(عج): از دید همگان غایب است .

ملائکه : بشر نمی تواند با دید ظاهری او را همیشه ببیند ام پیامبران می بینند .

بهشت و جهنم : از حوادث غیب استد اینکه چه ویژه گی دارند را می دانند ام حقیقت آن را نمی بینند .

عقاب و ثواب: هم پاداش و هم عذاب خداوند را می بینند اما حقیقیت هر دو برای آنها پنهان است .

قیامت : از احوال و حوادث آن آگاهی واقعی ندارند .

رجعت: چگونگی بازگشت عده ای از اولیاء خداوند .  

هدف از آفرینش این عالم چه بوده است ؟

در قرآن آمده: ما آسمان و زمین و آنچه در بین آنهاست با بازیچه نیافریدیم جهان برای ما اسباب بازی نیست نیافریدیم مگر به حق . دخان /44

آیا خداوند بشر و موجودات را به خاطر سود خودش خلق کرده است یا هدف دیگری داشته است؟

قطعا خداوند به خاطر سود خودش بشر و موجودات را خلق نکرده است چون هیچ نیازی ندارد و او غنی است بلکه هدف خداوند فایده رساندن به دیگران است تا موجودات به تکامل برشند و نقص آنها برای کمال خصوصا انسانها از بین برود .

خداوند جهان و انسان را آفرید تا همه به سوی کمال حرکت کنند و انسان برای رفع نیازهای خود نهایت استفاده را بکند در یک جمله همه را برای تکامل انسان خلق کرده است و انسان را برای خداوند گرایی. در قرآ ن: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون . ذاریات /56 جن و انس را جز برای بندگی و اطاعت نیافریدیم تا به کمال برسند و در خلقت انسان فرمود : افحسبتم انما خلقنا کم عبثا و انکم الینا لا ترجعون . مومنون/115 آیا گمان می دارید که شما را عبث و بیهوده آفریدیم و شما به سوی ما باز نمی گردید ؟  یعنی آیا فکر می کنید به سیر تکاملی خود به سوی یک واقعیت مطلق ادامه نمی دهید و به سوی خدا بازنمی گردید؟ و در جای دیگر فرمود : الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا. ملک/2 خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام نیکوکاترید. یعنی انسان را خلق کرد و او را در جهان امتحان و آزمایش و ابتلاء می کند تا انسان با اختیار و اراده خود حرکت تکاملی خودش را دنبال کند .

دسته بندی هدف از آفرینش : 1) عبادت و بندگی خداوند : بر اساس آیات و روایات ، همه هستی تسبیح خداوند را می گویند و مشغول عبادت هستند و عبادت خلقت است . و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم و اسراء/44 همه موجودات عالم به تسبیح خداوند مشغولند اما شما تسبیح آنها را نمی فهمید .

2) وصول به مبداء نور هستی : ان الی ربک المنتهی. علق/8 انتهای سیر انسان به سوی خداوند است . انا لله و انا الیه راجعون . بازگشت همه به سوی خداوند است .  انسانهایی که از فیض الهی استفاده کنند به نهایت درجه ایمان و کمال می رسند و کسی که به تکامل برسد در واقع به رحمت خداوند دست رسی پیدا می کند و در بهشت در جوار عرش الهی بهره می برد .

تعداد بازدید از این مطلب: 61
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


هدف از آمدن پیامبران

بسمه تعالی

هدف از آمدن پیامبران

ضرورت و لزوم بعثت انبیاء

1) لزوم بعثت انبیاء جهت شناخت آفرینش : وقتی انسان به جهان آفرینش نظر کند نمی تواند باور کند که جهان آفرینش بی هدف آفریده شده است . چرا خداوند این عالم را خلق کرد؟ راه سعادت و کمال چیست؟ پس از مرگ برای بشر چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ برای پاسخ به این سوالات نیاز به شخصی از جانب خداوند داریم که امین باشد و بتواند همه این سوالات را پاسخ دهد . هشام ابن حکم می گوید: فردی غیر مسلملا از امام صادق (ع) سوال کرد : لزوم بعثت انبیاء را چگونه ثابت می کنید؟ فرمود: وقتی ثابت کردیم آفریدگار و صانع داریم چون مردم نمی توانند با او در تماس باشند در میان بندگان پیامبری از جانب خداوند برگزیده می شود تا موجب نجات مردم باشند . اصول کافی کتاب الحجه حدیث 1  

2) نیاز به پیامبران برای آوردن قانون تکامل انسان: انسان برای رسیدن به تکامل حقیقی نیاز به قانون دارد و هیچ انسانی از رموز حقیقی عالم آگاهی ندارد و نیاز به راهنما دارد این قانون وحی است و پیامبران مفسر وحی قوم خود هستند .

امام رضا(ع) فرمود: چون در متن افرینش انسان و در میان غرایز و نیروهای مرموز و مختلفی که در وجود انسان است نیرویی نیست که بتواند رسالت تکامل انسان را بر عهده بگیرد و چاره ای جز این نیست که خداوند پیامبری داشته باشد که پیام او را به مردم ابلاغ کند و آنها را آنچه موجب ضرر به آنهاست آگاه کند . بحار /ج/11/ص40

قرآن کریم هدف از آمدن پیامبران را چه می داند :

1) پرورش و آموزش : هوا الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ..... جمعه/2 اوست خدایی که میان عرب امی پیامبری از خودشان برانگیخت تا بر آنها آیات وحی را تلاوت کند و آنها را پاک نموده و کتاب حکمت بیاموزد .

2) بندگی خداوند و مبارزه با طاغوت: ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا ا... اجتنبوا الطاغوت به تحقیق فرستادیم در هر امتی رسولی را که مردم را به عبادت خداوند و دوری از طاغوت دعوت نماید نحل/39

3) تامین عدالت و آزادی: لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...... ما پیامبران را با دلیلهای روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان نازل کنیم تا مردم گرایش به عدالت پیدا کنند حدید /6 نتیجه هدف آمدن پیامبران برای این بود که مردم خداجو گردند .

راههای شناسایی پیامبران

فطرت هیچ انسانی اجازه نمی دهد که ادعای بدون دلیل را بپذیرد و کسی که مقام نبوت را از جانب خداوند دارد باید برای اثبات این مقام برای مردم دلایل قابل قبولی ارائه دهد و از طرفی عده ای با سود جویی و کسب شهرت طلبی نیز ادعای باطلی از این مقام را دارند که باید مردم انها را بشناسند .

1) معجزه : باید دارای 3 ویژه گی باشد :

1-کاری که از توانایی نوع بشر (حتی نوابغ) خارج باشد .

2- آورنده معجزه ادعای منصب نبوت و رسالت را داشته باشد و عمل او هم مطابق با ادعای او باشد .

3- جهانیان و افراد جامعه از مقابله و معارضه و آودرن مثل ان عاجز باشند .

ابو بصیر می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم  به چه علت خداوند به انبیاء و رسولان و شما معجزه عطا کرده است ؟ حضرت فرمود: برای اینکه دلیلی باشد بر راستگویی آوردنده اش باشد و معجزه علامتی است که خداوند فقط به انبیاء و رسولان و امامان می دهد تا بوسیله آن راستگویی صادق و درغگویی کاذب شناخته شود . بحار /ج11/ص71

2) راه دوم آن است که پیامبر قبلی که نبوت او با دلیل ثابت شده است با ذکر و نام و مشخصات پیامبر آینده را معرفی کند. مثلا بشارتهای تورات و انجیل در مورد آمدن پیامبر اکرم(ص)

3)برای شناخت پیامبران قرائن و شواهدی است که که به طور قطع نبوت و رسالت را ثبت می کند .

چرا هر پیامبری معجزه مخصوص به خود داشت ؟

با اینکه پیامبران هر کار خارق العاده ای می توانستند انجام دهند و هر کدام محجزه ای داشته اند اما تنوع در معجزه وجود داشته است . یکی از دانشمندان به نام ابن سکیت از امام هادی (ع) پرسید چرا خداوند معجزه موسی بن عمران(ع) را با عصا و حضرت عیسی (ع) را  با شفای بیماران و زنده کردن مردگان  و حضرت محمد (ص) را کلام و سخن قرآن قرار داده است ؟ حضرت فرمود : هنگامی که چخداوند حضرت موسی را به رسالت برانگیخت فن رایج در زمان وی سحر و جادو بود و خداوند هم شبیه آن دوره معجزه به حضرت موسی (ع) داد و به مقابله با ساحران پرداخت . وقتی حضرت عیسی (ع) برای هدایت مردم مبعوث شد طبابت و پزشکی رونق بسزایی داشت واز طرف خداوند معجزه ای با فن رایج آن دوره برانگیخت و با زنده کردن مردگان ، معجزه خود را به انها نشان داد و در زمان حضرت محمد (ص) فصاحت و بلاغت و خطبه و انشاء فن رایج آن زمان بوده است آنحضرت از جانب خداوند برای آنها نصایح و مواعظ خود را در قالب کلام بلیغ قرآن بر آنها خواند و حجت را بر آنها تمام کرد .

چرا انبیاء باید معصوم باشند ؟   

1) هدف از بعثت انبیائ تربیت و راهنمایی است و در تربیت مربی باید پاک باشد و لغزش نداشته باشد اگر مربی خودش لغزش داشته باشد چگونه می تواند دیگران را بر حذر دارد .

2) انبیاء مورد اعتماد مردم هستند و اگر در مربی آلودگی باشد اعتماد و اطمینان به آنها حاصل نمی شود . عصمت در انبیائ و امامان اجباری نیست یعنی اینطور نیست که آنها به پاکی مجبور باشند بلکه مانند همه مردم کاملا افرادی توانمند بر انجام گناه بودند ولی چون خطرات گناه را می دانند و از طرفی معرفت و شناخت انها به خداوند بسیار وسیع است باعث می شود با اراده خود گناه نکنند بنابراین انبیاء و امامان نتیجه اراده و انتخاب خودشان و تلاش و فداکاری در راه خداوند است البته خداوند به انها علوم وسیع عنایت کرده است .

امام باقر (ع) فرمود : وقتی خداوند حسن نیت و انتخاب کسی را دانست او را به وسیله عصمت حفظ می کند . بحار/ج78/ص188

امام جعفر صادق(ع) : خداوند به موسی وحی فرستاد که من به همه انسانها توجهی کردم و دربین آنها تواضع تو را نسبت به9 خودم بیشتر یافتم پس به همین جهت تو را به وحی خود اختصاص داده و از بین همگان برگزدیم. وسایل شیعه/ج4/ص1075

مردی از امام جعفر صادق (ع) سوال کرد چرا خداوند یک دسته را شریف و با ویژه گی های نیک و آراسته و دسته دیگر را پست و با خصائص زشت خلق کرده است؟

حضرت فرمود : شریف کسی است که اطاعت خداوند کند و پست کسی است که نافرمانی خداوند کند ، آن مرد سوال کرد :آیا در میان مردم ذاتا گروهی بهتر از گروه دیگر نیست ؟ فرمود : نه، تنها ملاک فضیلت و برتری تقوا است،آن مرد پرسید : به عقیده شما همه فرزندان آدم در اصل یکسانند و ملاک امتیاز فقط تقواست؟ حضرت فرمود: چنین یافتم که آفرینش همه از خاک است پدر و مادر همه آدم و حوا هستند خداوند از ادم و نسل آنها گروهی را انتخاب کرده و تولد آنها را پاکیزه کرده و بدنهای آنها را پاک کرده است در صلب و رحم پدران و مادران و انها را ازکودکی پاک و حفظ کرده است و از میان آنها پیامبران را انتخاب کرده است و فلسفه این امتیاز این است که خداوند هنگام آفرینش آنهامی دانست که انها از او اطاعت خواهند کرد  همتایی برای او نمی گیرند پس علت امتیاز به خاطر اطاعت و عمل انها بوده است. بحار /ج10/ص170

عصیان و گناه حضرت آدم پیامبر الهی چه بود؟

قران داستان را اینگونه بیان می کند: ما به ادک گفتیم : شیطان دشمن تو و همسر توست پس بیرون نکند شما را از بهشت تا در رنج و زحمت قرار گیرید، پس شیطان آدم را وسوسه کرد و آنها از آن درخت خوردند پس لباسهای بهشتی از بدنشان فرو ریخت.  طه /آیه های 116 تا 121 همانگونه که ملاحظه شد نهی خداوند نسبت به حضرت ادم (ع) و حوا فقط جنبه ارشاد و راهنمایی داشت و نخوردن از درخت فقط شرطی بود برای جاوید ماندن در بهشت. نافرمانی حضرت ادم (ع)  یک گناه نبود بلکه ثمره آن تنها اخراج از بهشت و دچار مشکلات دنیایی شدن بود

سوال شد که حضرت آدم اگر گناه نکرد پس توبه او اشاره به چه چیز دارد؟ هر چند خوردن از آن درخت گناه نبود  اما به همین اندازه که حضرت آدم ترک یک فرمان ارشادی کرد از مقام قرب تنزل کرد و حضرت آدم برای دست یافتن به همین مقام اول و بالا توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت .

امام رضا (ع) در جواب مامون که از عصیان حضرت ادم (ع) سوال کرد چنین فرمود : آنچه آدم (ع ) انجام داد گناهی نبود تا در برابر آن مستحق دخول آتش باشد بلکه از لغزشهای کوچکی بود که بخشیده شد و انبیاء قبل از نزول وحی ، ممکن است مرتکب شوند.  تفسیر برهان /ج3/ص46

معجزات رسول خدا(ص) چگونه بود ؟

معجزات رسول خدا(ص) دو نوع بوده است : 1- معجزاتی که به تقاضای فردی انجام می گرفت 2- معجزاتی که به صورت جمعی انجام می گرفت و معجز به دست آن حضرت انجام می گرفت مانند سلام کردن سنگ و درخت بر آن حضرت ، شهادت دادن سوسمار بر رسالت رسول خدا (ص) ، شق القمر، زنده کردن مردگان و اخبار دادن آن حضرت از عالم غیب . ابن شهر آشوب می گوید رسول خدا (ص) 4440 معجزه داشته که سه هزار از انها ذکر شده است و قرآن کریم معجزه دائمی آن حضرت بوده است و برای همه زمان و مکانها می باشد .  از جمله کسانی که با شنیدن سخنان فصیح رسول خدا (ص) تحت تاثیر قرار گرفت ولید بن مغیره بود ، ولید از رسول خدا(ص) خواست که آیاتی از قرآن را بر او بخواند رسول خدا(ص) قسمتی از سوره سجده را تلاوت فرمودند این ایات آنچنان شور و هیجان در ولید ایجاد کرد که بی اختیار از جا بر خواست و به محفل دشمنان اسلام رفت و گفت : به خدا سوگند از محمد (ص) سخنی شنیدم که نه شبیه گفتار انسانه است و نه پریان ... گفتار او شیرینی خاصی دارد گفتاری است که بر همه چیز پیروز است این سخنان ولید باعث شد در میان قریش گفتند ولید ابن مغیره دلباخته محمد(ص) شده و مسلمان شده است این اظهار نظر باعث شد که ابوجهل چاره ای بیاندیشد وی ولید را به مجلس مشرکان قریش دعوت کرد  و ولید به انها گفت محمد (ص) دیوانه نیست وی به مشرکان گفت بگوئید محمد ساحر است نسبت سحر به رسول خدا در واقع یک جذابیتن قرآن بوده است آنها تحمل این حقیقت را نداشتند.

معجزات پیامبران اولوالعزم:  

حضرت نوح(ع):          بزرگی که ساختند و به امر الهی رهایی پیدا کردند .

حضرت ابراهیم(ع): در آتش نمرود نسوخت بلکه آتش بر وی گلستان شد .

حضرت موسی(ع): چوبشان و عصای خود را وقتی به زمین می انداختند تبدیل به اژدها می شدوقتی عصای خود را به آب جوشان می زد آب دریا به رنگ سرخ و قرمز می شد و از وسط دیرا می گذشت .  

حضرت عیسی(ع): مردگان را زنده می کرد وشفا می داد .

حضرت محمد (ص): بدون اینکه سواد خواندن و نوشتن داشته باشد می توانستند کتاب آسمانی قرآن را بخوانند .  

علت تعدد پیامبران از جانب خداوند چیست؟

یکی از جلوه های لطف خداوند به بندگانش این است که هیچ امتی در هیچ زمانی بدون راهنما نبوده است و ارسال پیامبران هیچگاه قطع نشده است و زمین از حجت الهی خالی نبوده است، ظرفیت وجودی افراد و ادیان و ملتها به گونه ای بوده است که توان دریافت تمام دستورالعملها ی یک دین کامل را نداشته اند باید توان رشد فکری آنها به مرور زمان پیشرفت می کرد تا قابلیت پذیرش دین کامل تر را پیدا کنند و در زمان رسول خدا(ص) از جانب خداوند کاملترین دین خود به نام اسلام را به همگان معرفی کرده است .

ثم ارسلنا رسلنا تترا.... مار رسولان خود را پی در پی فرستادیم     مومنون/44

محتوای دعوت همه پیامبران از مردم یکسان بود و آن محتوا دع.ت مردم به خدا پرستی و دوری از طاغوت بوده است . پدر و مادر هرگز تمام امور اخلاقی و تربیتی را به فرزندانشان نمی گویند بلکه به صورت مرحله به مرحله به فرزندان منتقل می کنند. دین الهی هم اینگونه بوده استو برای هر قومی پیامبری و در هر عصری بدون پیامبر نبوده است . گرچه همه پیامبران الهی انسانها را به سوی خداوند دعوت می کردند ، اما اعتبار شریعت هر یک از آنها تا زمان فرود آمدن شریعت پیامبر بعدی است که دین قبلی از آن خبر داده است و بعد از آمدن دین جدید از طرف خداوند و مبعوث شدن پیامبر جدید به همراه معجزات و نشانه ها ، همه پیروان اداین قبلی موظف بودند از دین جدید پیروی کنند بنابراین با امدن اسلام تمام ادیان قبلی نسخ و پیروانشان موظفند دستورات اسلام را به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی اطاعت کنند و رسول خدا حضرت محمد (ص) آخرین و کاملترین دین را به ارمغان آورده است . 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 2204
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فلسفه و حقیقت امامت

فلسفه و حقیقت امامت

تعریف امامت:

واژه امامت در لغت به معنی رهبری و پیشوایی و امام به معنای مقتدا و پیشوا است. خواه انسان باشد یا چیز دیگر چنان که ابن فارسی گفته است: امام کسی است که در کارها به او اقتدا می شود و پیامبر (ص) ائمه امام رعیت و قرآن امام مسلمان است.

در تعاریف اسلامی غالبا امامت را ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینه امور دینی و دنیوی دانسته اند و در جای دیگر امامت جانشینی         پیامبر اکرم (ص) در برپا داشتن دین است به گونه ای که پیروی و اطاعت از او بر همه مسلمانان واجب است.

ابعاد گوناگون مسئله امامت:

1- بعد اعتقادی: حفظ و بقای دین به امامت وابسته است امامت یک مسئله اعتقادی است و حدوث دین وابسته به نبوت و ادامه آن وابسته به امامت می باشد یعنی همانگونه که اعتقاد به نبوت واجب است اعتقاد به امامت نیز واجب است.

2- بعد سیاسی: سیاست عبارت است از تدبیر امور جامعه از طریق تدوین قوانین و اجرای آن ، اصلاح زندگی مادی و معنوی بشر از طریق تعلیم معارف الهی و اجرای احکام الهی فلسفه اصلی امامت را تشکیل می دهد و در اجرای احکام دین امامت نقش محوری را دارد.

3- بعد تاریخی: مسئله امامت در امتداد نبوت و خاتمیت است و در مرحله آغازین اسلام ریشه و تاریخ گذشته دارد و تا پایان دنیوی وجود خواهد داشت.

فلسفه و ضرورت امامت چیست؟

1- تببین و تفسیر قرآن: دوری از تحریف در تفسیر قرآن، بیان علم و حقایق قرآن، تفسیر علوم قرآن بعد از رسول خدا (ص) به عهده امام معصوم (ع) است چنانکه در قرآن آمده: و ما یعلم تاویله الاّ الله و الراسخون فی العلم. و در روایات آمده که ائمه راسخان در علم می باشند.

2-قضاوت در اختلافات: اختلاف و نزاع در هر عصری ممکن است وجود داشته باشد یکی از وظایف مهم امام معصوم (ع) رفع این منازعات و اختلافات عمومی مردم است تا حقی از کسی از بین نرود.

3-ارشاد و هدایت انسانها: احکام دینی و مسائل اخلاقی و اجتماعی زمانی در جامعه دینی تحقق پیدا می کند که امام معصوم (ع) به قصد ارشاد و هدایت آنها در این زمینه گام بردارد و جامعه را اصلاح کند.

 4- اتمام حجت بر بندگان: یکی از وظایف معصوم (ع) اتمام حجت بر بندگان خداوند است تا زمینه بهانه تراشی افراد سست ایمان را بگیرد      و از طرفی هیچ چیزی پنهان نباشد و این اتمام حجت توسط معصوم (ع) باعث می شود که حجت ها و دلایل خداوند بر جامعه و آحاد مردم برای همیشه حفظ و باقی بماند و معصومین (ع) جانشینان خداوند بر روی زمین هستند.

5- برقراری عدل و امنیت: برقراری عدالت اجتماعی و ایجاد امنیت در جامعه از وظایف مهم معصوم (ع) است. سید مرتضی (ره) با استفاده از قاعده لطف خداوند در باب امامت می گوید: هر عاقلی که از شیوه زندگی اجتماعی و عادات مردم آگاه است می داند که هر گاه در میان مردم رهبری با تدبیر و قدرتمند وجود داشته باشد ظلم تباهی از بین رفته و یا دست کم مردم به رعایت عدل و انصاف نزدیکتر خواهند بود و اگر چنین رهبری نباشد عکس آن خواهد شد.

آیات امامت در قرآن:

1- ان الله یامرکم ان تودوا الامنت الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل

2- یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم

3- الیوم اکملت دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلم دینا

4- و الذین ینقضون عهد الله من بعد میثقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار.

5- انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون.

برخی روایات درباره امامت:

1- امام صادق (ع): اگر بندگان پیشوای ستمگر را که از جانب خدا نیست به رهبری انتخاب می کردند، خداوند کارهای شایسته ای را که انجام می دهند نخواهد پذیرفت.

2- امام موسی کاظم (ع): امامت نور و روشنایی است همان که خداوند فرمود: به خدا و پیامبر او و نوری که فرو فرستادیم ایمان آورید در ادامه حضرت فرمود: نور همان امام است.

3- امام رضا (ع): امامت ریشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن است  و در جای دیگر فرمود: امامت زمام دین است و شاخه بر افراشته آن است.

 4- امام صادق (ع): در روز قیامت از جانب خداوند ندا می آید که هر کسی در دنیا به امامی اقتدا کرده باید در پی او به همان جا رودکه او را می برند.

5- رسول خدا (ص): مثل خاندان من در میان شما به کشتی نوح شبیه اند که هرکه بر آن سوار شد نجات یافته و هرکه از آن بازماندغرق میشود.

ارزش اعتقاد به مقام امامت:

میسر بن عبد العزیز از شیعیان است میگوید: به حضور امام صادق (ع) رسیدم و عرض کردم: در همسایگی ما مردی زندگی می کند که من شب برای نماز بیدار نمی شوم مگر از صدای قرائت قرآن و راز و نیاز وی و شدیدا اهل ترک گناهان است، امام صادق (ع) فرمود: آیا اعتقاد به ولایت ما اهل بیت داری؟ گفتم تحقیق نکرده ام. سال بعد در موسم حج از احوال او پرسیدم متوجه شدم که اعتقادی به امامت ائمه اطهار (ع) ندارد و در حج به محضر امام صادق رسیدم و از احوال همسایه خود گفتم که اعتقادی به ولایت ندارد حضرت فرمود: ای میسر به خداوند سوگند اگر کسی عمر بسیار کند و بین رکن و مقام ابراهیم و قبر و منبر رسول خدا که اینقدر با شرافت است هزار سال به عبادت خدا سرگرم باشد و سپس او را مظلوم و بی گناه در بسترش مانند گوسفند سر ببرند و خدا را با آن حال ملاقات کند ولی دارای اعتقاد به ولایت ما نباشد کلان حقیقا علی الله یکبه علی منخریه فی نار جهنم  ، بر خداوند روا باشد که او را به رو در آتش دوزخ بیفکند.

نتیجه آیات و روایات در امامت:

1- امامت، فلسفه خلقت جهان است، یعنی بدون وجود امام آفرینش آسمانها و زمین و آدمیان لغو و بی حاصل خواهد بود.

2- امامت، واسطه رسیدن انسان و دیگر موجودات که شایستگی کمال و هدایت الهی را دارند مطلوب است یعنی امام واسطه رسیدن به مطلوب که همان معرفت الهی است می باشد.

یک دسته بندی دیگر ضرورت امام معصوم در زمین:

1- وجود امام و پیشوای الهی در هر زمان امری است ضروری و اجتناب نا پذیر.

2- رهبران معصوم، خلفای خداوند در زمین هستند.

3- حجت ها و رهبران الهی، کامل ترین انسانهای عصر خویش اند.

4- رهبران و حجت های خداوند فلسفه آفرینش انسان و جهان به شمار می آیند.

شبهه: مقام نبوت و امامت را چگونه از همدیگر جدا می کنیم؟

پاسخ: مقام نبوت مقام وحی است و ابلاغ احکام و شریعت الهی، پیامبر (ص) مامور ابلاغ شریعت الهی است اما مقام امامت کامل کننده ابلاغ نبوت بعد از نبی (ص) هستند و مقام امامت در واقع تببین و تفسیر کننده نبوت و وحی نبی (ص) هستند هم از طریق گفتار و هم از راه رفتار، با این وجود هیچگونه تداخلی در ماموریت همدیگر ندارند بلکه نتیجه کار نبوت و امامت کامل و پیاده کردن دین الهی در روی زمین هستند.

اخلاق نیک امام معصوم (ع):

روزی شخصی به امام سجاد (ع) نا سزا گفت غلامان تصمیم گرفتند جوابش را بدهند امام فرمود: رهایش کنید آنچه بر ما مخفی است بیشتر است از آنچه می گویند سپس به او فرمود: آیا نیازی داری؟ آن مرد شرمنده شد و اظهار پشیمانی کرد و لباس امام را گرفت و عذر خواهی کرد امام دستور داد به او هزار درهم بدهند، آن مرد برگشت در حالی که فریاد می زد و می گفت: گواهی می دهم که تو فرزند رسول خدا (ص) هستی.

هر چه می خواهید از من بپرسید:

اصبغ بن نباته می گوید: هنگامی که مردم با علی بن ابی طالب به جهت خلافت بیعت کردند حضرت به مسجد رفتند فرمودند: پیش از آنکه مرا از دست بدهید هر آنچه می خواهید از من بپرسید سوگند به خدا من به قرآن و تاویل و تفسیر آن از هرکسی مدعی دانستن آن علم باشد دانا ترم سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان را آفرید اگر از هر آیه قرآن سوال کنید شما را بر وقت نزول و نیز خصوصیات کسانی که آیه درباره آنان نازل شده است آگاه می سازم.

نکات مهم درباره امامت:

1- امامت عهد الهی است و همیشه باید این عهد بین خدا و مردم وجود داشته باشد.

2- امامت جزو رکن اصلی و ریشه اسلام است.

3- پذیرش امامت یک اصل عقلی است.

4- امامت در متن زندگی مردم جاری است نه در حاشیه زندگی مردم.

5- امامت باعث آرامش و سعادت جامعه می شود.

6- امامت تکمیل کننده مقام نبوت و رسیدن به کمال و هدایت الهی می شود.

7- عبادت بدون پذیرش ولایت ائمه و امامت آنها هیچ فایده و خاصیتی ندارد.                                                                                                

              جافظ از دست مده دولت این کشتی نوح                           ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت

تعداد بازدید از این مطلب: 75
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خاتمیت پیامبر

 خاتمیت پیامبر (ص)

معنای خاتمیت پیامبر (ص) چیست؟

در قرآن آمده: ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شی ء علیما.  

محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست لکن فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خداوند بر هر چیزی داناست. اصل معنی در لغت خاتم عاقبت هر چیز و وسیله اتمام است ولی گاه خاتم به معنی انگشتری گفته شده است و در این آیه شریفه با استفاده از قرائن کثیره کتاب و سنت و اجماع مسلمین مراد و منظور خداوند از لفظ خاتم النبیین اتمام نبوت و انبیاء به وجود حضرت محمد (ص) می باشد.

رسالت پیامبر اسلام:

1- اثبات رسالت     2- معجزات پیامبر اسلام     3- نوید پیامبران پیشین

برخی از گروههای انحرافی و فرقه های ضاله و ساختگی دشمنان اسلام از جمله بهاییان ادعا می کنند که کلمه خاتم در این آیه به معنای تمام کننده و ختم کننده انبیا نیست بلکه به معنای نگین انگشتری است یعنی پیامبر (ص) در دین انبیاء مثل نگین انگشتری بوده است البته این ادعا هیچ گونه پشتوانه عقلی و نقلی ندارد بلکه هدف اینها مشروعیت بخشیدن به فرقه ضاله خودشان بوده است.

چه دلایل قرآنی بر خاتمیت پیامبر اکرم (ص) وجود دارد؟

1- ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ...                                                      

  محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست لکن فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خداوند بر هر چیزی داناست.

2- تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا.

بزرگ است خدایی که فرقان (قرآن) را بر بنده خویش نازل کرد تا بیم رسان جهانیان باشد.

3- ان الذین کفروا بالذکر اما جاء کم و انه لکتاب عزیز

 کسانی را که موقع نزول قرآن به انکار آن برخاستند مجازات خواهیم کرد.

4- و اوحی الی هذا القرآن لا نذرکم به و من بلغ.                                                                                                    

بگو این قرآن به من وحی شده است تا شما و هر که را قرآن به او می رسد به وسیله این قرآن بیم و انذار کنیم.

5- و ما ارسلناک الا کافة للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون.                                     

و ما تورا به عنوان بشارت دهنده و بیم رسان برای همه مردم فرستادیم ولی بیشتر مردم نادانند.

نتیجه آیات فوق:

1- آیه و لکن رسول الله و خاتم النبیین ا صراحت اعلام می کند که باب نبوت بسته شده است.

2- چهار آیه دیگر دلالت دارند که بعد از رسول خدا (ص) شریعت جدیدی و کتاب جدیدی نخواهد آمد.

اگر فرض کنیم خداوند پیغمبری بعد رسول خدا (ص) را مبعوث کند: 1- یا همان چیزهایی که بر پیغمبر اسلام نازل کرده است را باید تکرار کند که اینکار عبث و بیهوده و غیر ممکن است.      2- یا اینکه خدا باید چیزهایی را که به پیغمبر اکرم گفته نشده و ابلاغ نکرده باشد را به پیامبر بعد از رسول خدا وحی کند که در این صورت پیغمبر اسلام خاتم النبیین نیست و این در حالی است که خداوند آن حضرت را خاتم الانبیا گفته است پس نتیجه می گیریم خداوند به این آخرین پیغمبر همه قوانین و علوم و مقاصد خودش را از طریق وحی ابلاغ کرده است و ابلاغ دیگری نخواهد داشت و استناد آیه قرآن: تبیانا لکل شیء  . قرآن بیانگر همه چیز است و همه چیز در قرآن گفته شده است.

دلایل سه گانه بحث خاتمیت:

1- دلیل اول: ضروری بودن مسئله: وقتی مسلمانان اتفاق واحد از ابتدای صدر اسلام تا کنون به خاتمیت پیامبر (ص) اعتقاد داشته اند و از طریق دلیل و منطق کافی به آگاهی پذیرفته اند قدر مسلم اصل خاتمیت را هیچ شبهه ای ندارند.

2- دلیل دوم: در پنج آیه از آیات قرآن اشاره شده است ( احزاب/40 و فرقان/1 و فصلت/41 و انعام/19 و سباء/28) این آیات به روشنی خاتمیت رسول خدا (ص) را ثابت می کند که این خاتمیت از ضروریات دین است.

3- دلیل سوم: روایات:

روایتی که جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که آن حضرت فرمود: مثل من در میان پیامبران همانند کسی است که خانه ای را بتا کرده و کامل و زیبا شده تنها محل یک خشت آن خالی است هر کسی در آن وارد شود و نگاه به آن کند می گوید چه زیباست ولی یک خشت آن خالی است من همان خشت آخرم و پیغمبران همگی به من ختم شده اند.

سوال: جامعه  بشری دائما در حال تغییر است با خاتمیت پیامبر (ص) قوانین ثابت اسلام چگونه به نیازهای جامعه اسلامی پاسخ داده می شود؟ پاسخ: اسلام دارای دو گونه قوانین است. 1-  یک قسم از قوانین ثابت و قابل تغییر نیست مثل اعتقاد به خداوند و یگانگی خداوند و اجرای حدود عدالت ، مبارزه با هر ظلم و اجحاف و ...   2- قسم دوم قوانین اسلام یک سلسله اصول کلی و جانبی است که با دگرگون شدن موضوعات آن شکل تازه ای به خود می گیرد مثل نگاه اسلام در موضوع دفاعی و نوع اسلحه جنگی ،استقلال و تمامیت ارضی،جلوگیری از نفوذ دشمنان،چگونگی احکام مسائل جدید و پیشرفت علم و صنعت.

 رسول خدا (ص) در پایان خطبه حجة الوداع که یک وصیت نامه جامع است مساله خاتمیت را صریحا عنوان نموده است و می فرماید: الا فلیبلغ شاهدکم غائبکم لا نبی بعدی و لا امة بعدکم. حاضرا به غائبان این سخن را بگویند که بعد از من پیامبری نیست.

منظور از رحمة للعالمین بودن پیامبر اکرم (ص):

در آیه 107 سوره انبیاء درباره پیامبر اکرم (ص) خداوند فرمود: و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین. ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم . عموم مردم دنیا از رحمت رسول خدا بهره مند هستند این رحمت مثل آن است که یک بیمارستانی مجهز و با همه امکانات برای درمان همه نوع بیماری تاسیس می شود و هیچ بیماری برای درمان خودش نگرانی نداشته باشد و آن حضرت طبیب دوار و سیار بود و درهای رحمت به روی همگان باز است ممکن است گروهی استفاده کنند و گروهی از روی لجاجت بی بهره باشند تعبیر به عالمیان یک تعبیر جهانی است و شامل تمام عصرها و زمانها می شود و این آیه اشاره به خاتمیت پیامبر (ص) است زیرا وجود آن حضرت برای همه انسانهای فعل و آینده تا پایان جهان است و حتی این رحمت شامل فرشتگان هم می شود.

علت ختم نبوت پیامبر اکرم (ص) چیست؟

1- دین یک حقیقت و یک راهی است که همه ادیان آسمانی در آن اشتراک دارند و اصول ادیان خلاصه می شود در ایمان به خدا،ایمان به معاد،ایمان به پیامبران،وظایف و تکالیف اخلاقی،عبادی و اجتماعی انسانها

2-گرچه همه ادیان در اصول اشتراک نظر دارند اما همه آنها یکسان و در یک سطح نیستند بلکه در نوع مراسم عبادی و اجرای قوانین الهی و مقررات اجتماعی اختلاف نظر دارند به مرور زمان و آمدن پیامبران این اختلافات دیدگاه کمتر می شود و قرآن کریم به خاتم رسل نازل شده است تا عالی ترین حقایق و مقررات و قوانین الهی به مردم ابلاغ شود و این قرآن قانونی جهانی برای همگان است و هرگز کهنه نمی شود.

3- پیامبر اکرم (ص) برای نگهداری و حفظ علوم نبوت و احکام اسلام تدبیر دیگری را نیز اتخاذ کرده است و آن نصب امام معصوم (ع) است البته به دستور خداوند امام معصوم مرجع پاسخگویی به همه نیازهای مسلمانان است.

4- اجازه اجتخاد و استنباط احکام از قرآن ، سنت و سیره معصومین با استفاده از عقل است فقهاء علاوه بر در اختیار داشتن قرآن با مراجعه به روایات معصومین با روش اجتهاد و بررسی آنها نیازهای مسلمانان را پاسخ می دهند.

5- مردم عصر پیامبر (ص) از لحاظ رشد عقلی به حدی رسیده بودند که علوم نبوت را کاملا ارج می نهادند و در حفظ آن کوشا بودند و در چنین زمانی قرآن نازل شد و احکام جامع ابلاغ شد و به وسیله امامت دین و رسالت و نبوت پیامبر (ص) به اتمام رسیده است و ائمه (ع) حافظان دین هستند و در چنین شرایطی است و نیازهای آنها کامل می شود و دیگر نیاز به پیامبران جدیدی نیست اما برای پیامبران قبل چنین امکانات ویژه ای فراهم نبوده است.

دین اسلام مسئولیت حفظ و نگهداری و تبلیغ دین را عهده سه گروه قرار داده است:

1- به عهده امام معصوم (ع) شیعه معتقد است که بعد از پیامبر اکرم (ص) مسئولیت و نگهداری دین بر عهده امام معصوم (ع) است و رسول خدا (ص) در حیاتش این انتصاب را انجام داده است.

2- فقها و علمای دین: علمای برجسته دینی وارثان پیامبرانند رسول خدا (ص) فرمود: علمای امت من مانند پیامبران بنی اسرائیل هستند. (1)

3- عقل انسان: یکی از اهداف بزرگ پیامبران تکمیل عقل ها بوده است پیامبر (ص) و ائمه (ع) موضوعات و مسائل عقلی را به مردم معرفی نموده و از آنان خواسته اند که در شناخت حقایق ، عقل خویش را به کار گیرند و از آن پیروی نمایند.

از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که با ارسال پیامبر اسلام نیازی به بعثت پیامبران جدید نیست و حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر و ختم کننده همه انبیاء است.

       آنی که مسیحات ز بیماران است       صد یوسف مصر از خریداران است       

        در دست تو خاتمی که جبریل آورد     انگشتر زنهار گنه کاران است

تعداد بازدید از این مطلب: 90
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نعمت

نعمت

اهميت توجه به نعمتها

در حقيقت انگيزه توجه به نعمتهاي خداوند بخاطر پنج هدف است كه عبارتند از : 1) شكرگزاري 2)هدايت 3) تفكر 4) تسليم در برابر دعوت حق 5) تذكر و يادآوري . بدون شك همه اين موارد با هم پيوند دارند انسان ابتدا تفكر و انديشه ميكند هر وقت فراموش كرد يادآوري مي نمايد . بدنبال آن حس شكرگزاري در مقابل بخشنده نعمتها در او پيدا مي شود ، سپس راه هدايت براي وي نمايان مي گردد و سرانجام در برابر فرمانش تسليم مي گردد و به اين ترتيب هدف هاي پنج گانه فوق حلقه هاي تكامل زنجيره اي انسانند كه بدون شك اگر اين مسير بطور صحيح پيموده شود نتايج پر باري دارد .

برشمردن اين نعمتها گاهي به صورت جمعي و گاهي به صورت انفرادي مي باشد ، اگرچه خداوند در بابر نعمت هايي كه به ما مي بخشد نياز به شكرگزاري ندارد و اگر دستور به شكرگزاري داده بخاطر بعد تربيتي انسان است .

شكرنعمت هاي خداوند سه مرحله دارد : 1) بفهميم كه بخشنده نعمت كيست ؟   2 ) زبان است كه از طريق گفتار مي توان نعمت هاي خداوند را يادآور شد . 3 ) در مقام عمل است يعني هر نعمتي براي چه هدفي خلق شده است و خداوند به چه دليل آن نعمتها را خلق كرده است .

در اكثر قريب به اتفاق قرآن و به ويژه سوره الرحمن تذكر و يادآوري به نعمت هاي خداوند آمده است به همين جهت از يك طرف با لفظ (( الرحمن )) شروع مي شود كه رحمت است و از طرف ديگر مكرر مانند يك ترجيع بند 31 بار آيه (( فباي الاء ربكما تكذبان )) ذكر شده است كه مخاطب آن جن وانس است ، پس به كداميك از نعمتهاي خداوند تكذيب مي كنيد ؟ يعني كداميك از نعمتهاي خداوند را مي توانيد انكار كنيد ؟ در واقع نعمت هاي خداوند را چه ذهنا و چه فكرا و چه عملا هيچ وقت انكار نكنيد و هميشه به نعمت هاي خداوند توجه كنيد .

برشمردن نعمت هاي خداوند در آيات الهي هم مكرر ياد وتذكر داده شده است ، بخاطر منت گذاري و كسب وجهه و مانند اينها نيست كه خداوند برتر و بالاتر از همه است بلكه به سبب طريق روشن و هدايت در مسير برنامه هاي سازنده تربيت است . برنامه هايي كه انسان را به مرحله تكامل چه از نظر معنوي و چه از نظر مادي برساند . در قرآن در آخر برخي آيات اين جمله آمده است : ((لعلكم تشكرون ، لعلكم تهتدون ، لعلكم يتفكرون ،لعلكم تسلمون ، لعلكم تذكرون ))                  راستي چرا خداوند به ما چشم داده است ؟ چرا نعمت شنوايي و گويايي بخشيده است ؟ چرا به ما دست و پا داده است ؟ و چرا ...  . آيا جزاين بوده كه عظمت خداوند را در جهان ببينيم و راه زندگي را بشناسيم و با اين نعمتها در مسير تكامل قرار بگيريم ، حق را درك كنيم و از آن دفاع كنيم ؟

اگر اين نعمتهاي خداوند را در مسير واقعي خودش مصرف كنيم در واقع اين همان شكر عملي است .

سرانجام كفران نعمت ها :

خداوند در سوره ابراهيم آيات 28 تا 30 مي فرمايد :

(( الم تر الي الذين بدلوا نعمت الله كفرا و احلوا قومهم دار البوار * جهنم يصلو نها و بئس القرار * و جعلوالله اندادا ليضلوا عن سبيله في تمتعوا فان مصير كم الي النار .))

( آيا نديدي كساني را كه نعمت خدارا به كفران تبديل كردند و جمعيت خود را به نيستي و نابودي كشاندند ، دارالبوار همان جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مي شوند و بد قرار گاهي است و...)

تعصب كوركورانه و نپذيرفتن وجود پيامبر (ص) و هدايتگري صالحان و دوري از آنها باعث كفر آنها شده است . در عصر كنوني ما با پيشرفت علم و صنعت ، نعمتهاي خداوند به دست بشر مهار شده است و در مسير منافع بشر قرار گرفته است . اكتشافات علمي و اختراعات صنعتي چهره جهان را دگرگون كرده است و بارهاي سنگين از روي دوش انسانها برداشته است و بر دوش چرخ هاي كارخانه هاقرار گرفته است ، بخاطر تغيير اين نعمتهاي بزرگ مادي و معنوي به كفران نعمت و اسراف هاي بي مورد، برخي افراد جامعه را به انسانهاي طغيانگر ظالم تبديل كرده است .

علت ناسپاسي انسان ها :

1)     ناديده گرفتن نعمت هاي الهي 2) اسراف در زندگي تجملي 3) قناعت نداشتن در زندگي در بعد مادي 4) آرزوهاي طولاني و بي هدف 5) نداشتن الگوي خوب در زندگي 6) توجه و غرق شدن در هواي نفساني و تمايلات شهواني 7) داشتن دوستان ناباب و غير صالح 8) دوري از معنويت   9) بي توجهي به سفارش انبياء و ائمه (ع) 10) نااميدي از رحمت وعنايت خداوند در زندگي و كار روزمره 11) دوري از آموزه هاي ديني و اسلامي 12) غرور و خود ستائي انسان ها در نعمت

حضرت علي (ع) در حديثي شريف فرمودند : براي نعمت ها ، پيش از آن كه از شما جدا شوند ، همدمي نيكو باشيد زيرا نعمت ها مي روند و به نحوه رفتاري كه همدمش با آن كرده است گواهي مي دهند .

وظيفه مومن در برابر نعمت ها :

1)  شناخت نعمت هاي خداوند و آنها را مالك حقيقي نداند . 2) در باربر نعمت هاي خداوند بذل نعمت داشته باشد . 3) خودش سبب زوال نعمت الهي نشود . 4) استفاده صحيح از نعمت ها و آنها را در راه معصيت هزينه نكردن . 5) شكر نعمت ها سبب ازديادي آنها مي شود .

نمونه اي از نعمت هاي خداوند در قرآن كريم :

1) آسمان (( خلق السماوات ))  2) زمين (( والارض ))  3) چهارپايان (( والانعام ))  4) پوشش (( لكم فيهادف )) 5) گوشت (( منها تاكلون )) 6) جمال وزيبايي (( فيها جمال ))  7) هدايت  (( قصدالسبيل ))  8)  آب (( منه شراب ))9 ) مراتع (( فيه تسيمون ))   10)  ميوه ها (( ومن كل الثمرات )11) شب و روز (( و سخر لكم الليل و النهار )) 12) خورشيد و ماه ((والشمس والقمر ))  13) دريا و جواهرات دريايي (( سخر البحر ))  14) راه ها (( وسبلا ))  15) شير خالص (( كبنا خالصا ))   16) همسر (( من انفسكم ))  17) فرزندان و نوه ها  (( من ازواجكم ))  18) كوه ها (( من الجبال اكنانا ))

همنشين حضرت داود (ع) در بهشت :

 روزي حضرت داود (ع) در مناجاتش از خداوند خواست همنشين او را در بهشت به وي معرفي كند . از جانب خداوند ندا رسيد كه : (( فردا از دروازه شهر بيرون برو اولين كسي كه با او برخورد نمايي همنشين تو در بهشت مي باشد . روز بعد ، حضرت داود (ع) به اتفاق پسرش سليمان از شهر خارج شدند و پيرمردي را ديدند كه پشته هيزمي از كوه پايين آورد تا بفروشد . پير مرد كه متي نام داشت كنار دروازه شهر فرياد زد : كيست كه هيزم بخواهد ؟ يك نفر پيدا شد و هيزمش را خريد. حضرت داود (ع) پيش او رفت و سلام كرد و گفت : آيا ممكن است امروز مارا مهمان كني ؟  پيرمرد گفت مهمان حبيب خداست بفرماييد . پيرمرد با پولي كه از فروش هيزم به دست آورده بود مقداري گندم خريد وقتي آنها به خانه رسيدند، پيرمرد گندم را آرد كرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلوي مهمان هايش گذاشت . وقتي شروع به خوردن كردند ، پيرمرد هر لقمه اي كه به دهان مي برد ابتدا بسم الله الرحمن الرحيم و در آخر الحمدلله مي گفت و بعد از غذا دست به طرف آسمان بلند كرد و گفت : هيزمي را كه فروختم ، درختش را تو كاشتي و بزرگ كردي ، تو آن درخت را خشك كردي ، نيرو كندن هيزم را تو به من دادي ، مشتري را تو فرستادي كه هيزم ها را بخرد و گندمي را كه خورديم ، بذرش را تو كاشتي ، وسايل آرد كردن و نان پختن را نيز تو به من دادي ، در برابر اين نعمت ها من چه كرده ام ؟ پيرمرد اين حرف ها را مي زد و گريه مي كرد . داود (ع) نگاه معني داري به پسرش كرد ، يعني همين است علت اين كه او با پيامبران محشور مي شود .

انسان در برخورد با نعمت ها چهار حالت دارد :

1)      حسادت     2 ) بخل     3) ايثار     4) غبطه

انسان پيش خود مي گويد : حال كه ما فلان نعمت را نداريم ، پس ديگران هم نداشته باشند در نتيجه حسادت مي كند ، گاهي مي گويد ما برخوردار از اين نعمت باشيم اما ديگران نبايد برخوردار باشند در نتيجه بخل پيدا مي كند ، گاهي مي گويد ديگران از نعمت برخوردار باشند اگرچه به قيمتي كه ما محروم باشيم در نتيجه ايثار پيدا مي كند ، گاهي مي گويد ديگران از نعمت برخوردارند اي كاش ماهم بهره مند مي شديم در نتيجه غبطه پيدا مي كند .

نمونه اي از كفران نعمت :

رسول اكرم (ص) فرمود : در روزگار گذشته قوم دانيال نبي بر اثر كفران نعمت دچار قحطي شدند و كارشان به آدم خواري كشيد ، زن بچه داري به زن ديگري كه او نيز فرزند داشت پيشنهاد كرد كه فلاني بيا امروز من بچه خود را مي كشم و هردو نفر گوشتش را مي خوريم و روز بعد تو بچه ات را بياور و بكش تا هر دو او را بخوريم ، هر دو قبول كردند . زن اول كه خودش پيشنهاد دهنده بود از فرزندش دل كند و هردو نفر طفلش را قطعه قطعه كردند و خوردند ، نوبت بعد كه گرسنه شدند زن اولي به دومي گفت فرزندت را بياور و بكش ، زن دوم نپذيرفت و ازكشتن فرزند خود امتناع كرد و كارها آنها به دعوا كشيد و براي حكميت به دانيال نبي (ع) مراجعه كردند . دانيال نبي از شنيدن اين خبر خيلي سخت ناراحت شد و گفت: كار گرسنگي به اينجا كشيده است ؟ گفتند : بلي از اين هم سخت تر شده است . دانيال دست به دعا برداشت و از پيشگاه الهي درخواست تفضل و رحمت كرد و خداوند قحطي را برطرف كرد .

تعداد بازدید از این مطلب: 57
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رزق و روزی

رزق و روزي

وا‍ژه هاي كليدي :رزق ، انواع رزق ، رزق كريم ، انفاق رزق ، طيبات رزق ، رزق بي حساب ، رزاقيت خداوند ، طلب رزق ، تقدير معيشت

معناي رزق :گاهي بر عطاي جاري در دنيا يا آخرت گفته مي شود و گاهي به بهره و نصب و گاهي آنچه به شكم جاندار مي رسد و با آن تغذيه مي كند اطلاق مي شود . رزاق به خالق رزق و عطا كننده رزق و آن كسي كه سبب رزق مي شود هم گفته مي شود بنابراين رزاق در حقيقت خداوند تبارك و تعالي است و به انساني كه در وصول رزق سبب مي شود هم گفته مي شود ، ولي رزاق به جز خداوند به كسي ديگر گفته نمي شود ، رزق در تعبيري به معناي روزي و هرچيزي كه از آن نفع بردارند ودر تعبير ديگر به آميزه اي از عطا و بخشش نيز گفته مي شود .

رزاق :در قرآن كريم :   ((  ان الله هوالرزاق ذوالقوه المتين )) همانا خداوند بسيار روزي دهنده و صاحب نيروي استوار است .

آنچه از اين آيه حاصل مي شود اينكه رزق در حقيقت جز به خداوند نسبت داده نمي شود ، زيرا مقام ، مقام حصر است منحصر كردن رزاقيت در خداوند و نيز آيه ديگر :(( وارزقوهم فيها واكسوهم )) از مال سفيهان به اندازه نيازشان به آنها روزي و پوشاك بدهيد . پس تنها خدا رزاق است .

انواع رزق :

رزق بر حسب اعتبارات به انواع مختلف تقسيم مي شود :

الف ) رزق حلال و رزق حرام :

رزق حلال : به رزقي گفته مي شود كه از طريق مشروع (( طبق نظر دين )) به دست آمده باشد .

رزق حرام : به رزقي گفته مي شود كه از طريق نامشروع برخلاف نظر دين به دست آمده باشد .

رسول اكرم ( ص ) فرمود : (( العباده سبعون جزء و افضلها جزء طلب الحلال )) ( 1)عبادت هفتاد بخش است و بهترين بخش آن طلب رزق حلال است همچنين آن حضرت فرمود :(( من اكل من كديده حلالا فتحله ابواب الجنه يدخل من ايهاشاء ))هركس از دسترنج خود به طور حلال روزي بخورد خداوند درهاي بهشت را به روي او مي گشايد كه از هردري مي خواهد وارد شود و در جاي ديگر فرمود : (( طلب الحلال فريضه علي كل مسلم و مسلمه ))طلب روزي حلال بر هر مرد و زن مسلماني واجب است .رسول اكرم ( ص ) درباره رزق حرام فرمود : (( من اكتسب مالا من غير حله كان زاده الي النار ))(2)هركس مالي را از غير حلال به دست آورد ، همان توشه او به سوي آتش دوزخ است .

سوال :  اگر روزي دهنده هر بنده اي خداوند است و آن بنده اگر از راه حرام كسب معاش كند آن فرد گناهكار است و بازهم خداوند روزي وي را عطا مي كند ؟پاسخ : رازقيت عامي كه خداوند در قرآن (( وما من دابه في الارض الاعلي الله رزقها )) بيان فرموده برحسب تكوين است نه تشريع . همه موجودات عالم كه خلق شده اند خداوند راه استفاده از آنها را به آدم ياد داده است ، پس خداوند رازق و رزاق همه چيز و همه است چه كافر و چه مومن و ...  .اما از لحاظ تشريع خداوند مقرر نموده كه اين نعمتهاي الهي را از راه مشروع بدست آورند در اين صورت رزق به صنف حلال متصف مي شود

ب ) رزق  طالب و رزق مطلوب :ا

مام علي (ع) در وصيت نامه خود به فرزندش امام مجتبي ( ع ) مي فرمايد : (( واعلم يا بني ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فان لم تاتهاتاك )) اي فرزند من روزي بر دوقسم است ، يكي آن كه تو در پي آني و ديگري آنكه او به دنبال تو مي گردد كه اگر تو به سوي او نروي او به سوي تو مي آيد .

ج ) رزق تكويني و رزق تشريعي :

خداوند در عالم وجود هر موجودي را كه آفريده و نياز به تامينزندگي دارد اسباب طبيعي بدست آوردن امكانات زندگي را براي همگان فراهم كرده است و اين رزاقيت عام خداوند است كه همه موجودات از آن بهره مي گيرند و اين كرم خداوند است ، ولي خداوند براي بشر در رابطه با چگونگي بدست آوردند اين روزي مقررات و احكامي قرار داده است كه اگر از راه خودش و آن مقرر ات بدست بياورند آن رزق حلال است و اگر اينگونه نباشد حرام است .

د ) رزق كريم :

در مواردي از قرآن كريم از بعضي از روزيها به (( رزق كريم )) ياد شده است علامه طباطبائي ( ره ) مي نويسد : خداوند از روزي كريم،بهشت و نعمت هاي بهشت را در مواردي از كلام خود اراده كرده است . مانند : آيه كريمه ((‌فالذين امنوا و عملو الصالحات لهم مغفره و رزق كريم . رزق كريم آن روزي است كه همراه با كرامت باشد و روزي بهشتيان است چون بهشت پاداش اهل تقوا است و خداوند بيشتر كرامت را به اهل تقوا داده است و مقابل رزق كريم براي بهشتيان رزق دوزخيان است كه اهل جهنم اند . خداوند مي فرمايد : (( ان شجره الزقوم طعام الاثيم .. )). ( درخت زقوم خوراك دوزخيان است .)

ه ) روزي گشاده و روزي تنگ :

در قرآن كريم آمده : (( الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر )) خداوند روزي هركس را كه بخواهد گشاده مي كند و روزي هركس را بخواهد تنگ مي گرداند . فراخي و تنگي روزي به دست خداست و قرآن آن را به يك امر قطعي و مشهود براي انسان ياد مي كند البته همه اين كسب روزي بستگي به تلاش افراد دارد ، در كتب حديث و روايات فراواني درباره اعمالي كه روزي را وسعت مي بخشد ويا اعمالي كه موجب فقر و تنگي روزي مي شود آمده است ، در كتاب سفينه البحار حدود 40 عمل را ياد آور مي كند كه در وسعت روزي موثر است از جمله آنها : صله رحم ، حسن رفتار با همسايه

  تعقيب نماز صبح و عصر ، صبح زود براي طلب روزي رفتن ، همواره با طهارت بودن ، نماز جماعت ،ترك حرص ، شكر نعمت ، اجتناب از قسم ، دروغ ، شستن دست قبل از غذا خوردن ، هر روز 30 مرتبه گفتن سبحان الله ، استغفار و نماز شب و ...

عواملي كه موجب فقر و تنگي روزي مي شود : قسم دروغ ، زنا ، عادت به دروغ ، استماع قناء ، اندازه گيري نكردن درمعيشت ، ترك صله رحم ، خواب بين نماز مغرب و عشاء و پيش از طلوع خورشيد ، ظروف ناشسته در شب گذاردن ، كوتاهي در نماز اول وقت .امام علي (ع) در وصيت نامه خود به فرزندش امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايد :

((ثم جعل في يديك مفاتيح خزائنه بما اذن لك فيه من مسالته فهتي شئت استفتحتبا لدعاء ابواب نعمه)( آنگاه خداوند كليدهاي خزينه هاي خود را در دو دست تو قرار داد بدينگونه به تو اجازه داد كه از او مسالت نمايي ، پس هرزمان بخواهي مي تواني به وسيله دعا درخواست كني كه درهاي نعمت را به روي تو بگشايد . )

و) رزق حَسَن :

در برخي از آيات قرآن رزق را به صفت حسن ستوده است مانند : گفتگوي شعيب پيامبر باقوم خود : (( ياقوم ارايتم ان كنت علي بينه من ربي و رزقا حسنا )) اي قوم من خبر دهيد اگر من بر دليل آشكار از جانب خداوند باشم و روزي نيكويي به من داده باشد و تفسير الميزان در ذيل آيه شريفه آمده كه مراد از رزق  حسن ، وحي نبوت  است كه مشتمل بر اصول معارف و شرايع است . )

از مجموع آيات و روايات بدست مي آيد كه رزق حسن ، رزقي است كه ازآلودگي منزه و يا از معنويت والايي برخوردار باشد . امام موسي كاظم (ع) فرمود) من در برخي از زمين هاي كشاورزي ام كار ميكنم تا آن كه عرق از بدنمسرازير مي شود در حالي كه هستند كساني كه به جاي من كار كنند و مرا از كار كردن بي نياز كنند ولي من كار مي كنم تا خداوند ببيند كه من در جست و جوي روزي حلالم  )

مكاشفه علامه طباطبايي (ره) :

مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبايي (ره) مي فرمايد : (( در سالهايي كه در حوزه نجف بودم و به تحصيل علم مشغول بودم مرتب از جانب وصي مرحوم پدرم هزينه تحصيل من به نجف مي رسيد . يك وقتي كه در يك مساله علمي دقيق مشغول فكر بودم ناگهان توجه به پول و وضع روابط ايران و عراق رشته طلب را از دستم گرفت و به خود مشغول كرد . چند دقيقه اي بيشتر طول نكشيد كه شنيدم درب منزل را مي كوبند ، مردي را ديدم بلند بالا با محاسني حنايي و لباسي كه شباهت به لباس روحاني عصير حاضر نداشت و قيافه اي جذاب داشت به من گفت : من شاه حسين ولي هستم خداوند مي فرمايد : در اين مدت هجده سال كه گذشته است آيا تا به حال تورا گرسنه گذاشته ام كه درس و مطالعه ات را رها كرده اي و به فكر روزي ات افتاده اي؟ خداحافظي كرد و رفت .

از نجف به تبريز برگشتم و بر حسب عادت نجف بين الطلوعين قدم ميزدم . روزي از قبرستان كهنه تبريز مي گذشتم به قبري برخوردم كه از ظاهرش پيدا بود قبر يكي از بزرگان است وقتي سنگ قبر را خواندم ديدم قبر مردي دانشمند بنام (( شاه حسين ولي )) است و حدود 300 سال پيش از آمدن به درخانه من از دنيا رفته است .

    و به قول سعدي :

مخور گول ابليس تا جان دهد       هرآنكس كه دندان دهد نان دهد

         تواناست آخر ،خداوند روز        كه روزي رساند تو چندان مسوز

تعداد بازدید از این مطلب: 132
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


قناعت

قناعت

قناعت از ماده قنع گرفته شده است و از نظر لغوي به معناي اكتفا كردن به اندك از آنچه مورد نياز انسان است و به معني زياده طلبي نداشتن در خرج و صرف مال و راضي شدن به اندازه زياد نيز گفته شده است و در اصطلاح شرعي ، ( صفتي است كه با تكرار و تمرين در انسان به صورت ملكه اي در مي آيد كه باعث خشنودي و راضي شدن به چيز كم و نگه داشتن نفس از زياده خواهي مي شود ، شرع مقدس حد و حدود هر چيز را در مصرف شخصي معين كرده است .

قناعت در آيات و روايات به معاني بسيار جالب اشاره شده از جمله :

1 ) حياة طيبه : در قرآن: (( من عمل صالحا من ذكرا و انثي و هومو من فلنجيه حياة‌ طيبه))  (هر مرد و زن با ايماني كه كار نيكي انجام دهد او را زندگي پاكيزه خواهيم بخشيد )

2 ) رستگار شدن : پيامبر اكرم (ص) فرمود : خوشا به حال آنكه با اسلام هدايت شود و معيشت او به حد كفاف باشد و قناعت كند .

 3 ) قناعت موجب عزت مومن مي شود  : حضرت علي (ع) فرمود : عزت و سربلندي نتيجه قناعت است . پس ميوه قناعت عزت و آبرو براي انسان است .

4 ) قناعت موجب سبكي حساب روز قيامت مي شود :  حضرت علي (ع) فرمود : (( اقنع بما اوتيته حق عليك الحساب ))    ( به آنچه داده شد قناعت ورز تا حساب روز قيامت بر تو سبك و آسان گردد .

5 ) قناعت باعث بي نياز انسان از مردم مي شود :  رسول خدا (ص) فرمود : هركه مي خواهد    بي نيازترين مردم باشد بايد به آنچه در دست خداست اعتمادش بيشتر از آنچه در دست ديگران است بوده باشد .

6 ) قناعت ثروت بي پايان است : حضرت علي (ع) فرمود : هيچ گنجي غني تر از قناعت نيست .

البته وا‍ژه هاي ديگري را هم معني قناعت كرده اند مثل: كفاف، اقتصاد، زهد، اقتصار(كوتاه وكم )

در دنياي امروز قناعت هيچ جايگاهي ندارد چرا كه زياده طلبي امروزه يك ارزش و اصل براي افراد مادي گراست و نيز دنياي امروز ملاك ارزش و برتري انسان را در پايمال كردن حقوق ديگران و رسيدن به خواسته هاي خود انسان مي داند و اين تفكر در غرب بسيار زياد و گسترش يافته است .قناعت با موضوعاتي از جمله رزق ، تلاش ، حرص و طمع و تقدير و سرنوشت نيز ارتباط دارد .

دين اسلام و قناعت :

دين اسلام فرد را براي بدست آوردن رزق و روزي خود ترغيب به تلاش و كوشش مي كند و از طرفي فرموده است خداوند روزي همه مخلوقات را بر عهده دارد و روزي همه جنبندگان را خداوند مي رساند.

 در قرآن آمده : فرزندانتان را از ترس گرسنگي نكشيد ما روزي آنها و شما را مي دهيم . وعلي (ع) فرمود : روزي شما را خداوند ضمانت كرده است  و شما مامور به عمل هستيد . البته در كنار اين ضمانت خداوند آنچه كه مهم است اين است كه مومن بايد تلاش و كوشش كند و فزوني نعمت نبايد وي را به  راحت طلبي بكشاند و به حرص و طمع متصف نشود و از راه حلال كسب درآمد كند و كسي نگويد چون خداوند روزي من را مقدر كرده و برايممی فرستد پس من كوشش نكنم .

فقير بودن با قناعت داشتن فرق مي كند ، ممكن است فردي داراي سرمايه و متاع دنيا باشد اما در عين حال اهل قناعت باشد و اسراف نكند ولي فردي هست كه محروم است از چيزهايي كه مورد احتياج و نياز اوست ، چنين فردي فقير خاصي است ، اگرچه همه انسان ها و موجودات در محضر خداوند فقير و محتاج هستند و غني مطلق فقط خداوند است كسي كه دلبسته مال دنیا شد دچار حرص و آز و طمع مي شود و از رسيدن به كمال الهي باز مي ماند ، يكي از راه هاي دلبستن زهد است و راه دوم الگوگيري از زندگي رسول خدا (ص) و بزرگان دين است ؛ اينها نمونه عملي در زندگي انساني اند و روش آنها ساده زيستي بوده است و هرگز دلباخته به دنيا نشده اند .

نشانه هاي افرادي كه قانع نيستند :

1 ) نگراني و تشويش خاطر  2) چشم طمع به مال ديگران  3) عدم امنيت در معيشت 4) احساس حقارت  5) آنچه دارد و راضي نيست  6) هميشه دست نياز به مردم دارد 7) اهل حرص و طمع  8) اهل گذشت نيست9) هرگز راضي به كمك رساني ديگران و نيازمندان ندارد .

نشانه هاي اهل قناعت :

1 ) آنچه از نعمت ها بهره مي گيرند شكر گزارند  2 ) هيچ وقت آنچه دارند از نعمت ها و سرمايه خود را مال واقعي نمي دانند  3) اهل بخشش و كمك به ديگران اند 4 ) به آنچه دارند راضي هستند  5 ) هرگز سرمايه خود را به رخ ديگران نمي كشند .

آثار و فوائد قناعت عبارتند از:

1)     آثار فردي : سلامت در دين ، اصلاح نفس ، راضي بودن به رضاي خداوند ، عزت مندي ، آسايش ، از ميوه هاي قناعت كردن فرد است و كسي كه قناعت پيشه باشد مي تواند نفس خود را اصلاح كند . به اندك راضي است و اين كار باعث مي شود كه بين مردم عزت نفس پيدا مي كند و از اضطراب و دلهره در امان است .

2)     آثار اجتماعي : اگر در جامعه اي قناعت رواج پيدا كند براي هميشه حق محرومان ضعيف هيچ وقت پايمال نمي شود ، در سايه چنين فرهنگي جامعه اي ايمن ، معتدل و مومن خواهيم داشت ، همه به حق خودشان راضي خواهند بود ، هدف از زندگي اجتماعي رعايت حقوق ديگران و عمل كردن به وظايف اجتماعي است .

توصيه مرحوم مدرس (ره) به دخترش :

شهيد سيد حسن مدرس (ره) نابغه جهاد و افشاگري بر ضد ظلم و ستم و قهرمان شجاعت و شهادت ، در ماه مبارك رمضان در تبعيد گاه خود ، كاشمر، توسط مزدوران رضاخان مسموم و به شهادت رسيد ، گفتني ها و حكايات در رابطه با اين مرد بزرگ بسيار است، ازجمله اينكه در پشت صفحه اول قرآني كه از او به يادگار مانده و نوه اش نگهداري مي كند ، به خط خود خطاب به دخترش چنين نوشته : فاطمه بيگم تو را به سه مطلب توصيه مي كنم : 1) نماز و قرآن را بخوان 2) براي پدر و مادرت دعا كن 3) در زندگي قناعت داشته باش

به قول حافظ : حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوي   كاين خاك بهتر از عمل كيمياگري

انواع حيات از ديدگاه اسلام :

اسلام براي انسان ها چند نوع حيات را ترسيم كرده است : 1) حيات دنيا (( زهرة الحياة الدنيا))(1)2) حيات برزخي ((‌من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون )) (2)  3) حيات معنوي و هدايت (( دعاكم لما يحييكم)) (3)  4) حيات اجتماعي (( ولكم في القصاص حياة )) (4)  5) حيات طيبه (( فلنيينه حياة طيبة ))

بسياري از صفات انسان از قبيل صبر ، رضا ، تسليم ، زهد ، تقوا ، حلم و ايثار و قناعت در سايه برخورد با تنگدستي ها است ، ناگواري ها سبب مقاومت و رشد مي شود. تفاوت مردم در رزق يكي از حكمت هاي خداوند است تا مردم نسبت به همديگر بيگانه نباشند و به همديگر نيازمند باشند و همه بتوانند تشكيل زندگي بدهند و صفات ايثار و سخاوت بين همديگر رواج پيدا كند و اگر اينها از لحاظ زندگي يكسان باشند اين صفات فوق تحقق پيدا نمي كند .

گفته شده كه مگس حريص ترين حشره است كه براي معاش خود روي ترشي و شيريني و آلودگي و زخم مي نشيند اما عنكبوت در گوشه اي به خود مي تند و هميشه قناعت دارد جالب اينكه خداوند فعالترين و حريص ترين حيوان را طعمه گوشه گيرترين موجود قرار مي دهد . مگس با پاي خود به سراغ عنكبوت مي رود و عنكبوت با تارهاي خود مگس را شكار مي كند . محال است كسي كه قناعت داشته باشد و نگران روزي خداوند و نعمت هاي او باشد .

زندگي با قناعت :

شيخ مفيد از محدثين و عالم وارسته در خواب ديد كه حضرت فاطمه زهرا (س) در حالي كه دست امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را در دست داشت ، پيش او آمد و رو به او عرضه داشت : يا شيخ ، به اين دو كودك فقه را تعليم بده . شيخ مفيد ره از خواب بيدار شد ، تعجب كرد از اين كه فاطمه زهرا (س) به همراه دو فرزندش بيايد و بگويد به آنها تعليم بده . روزي شيخ مفيد در جلسه درس نشسته بود ، ناگهان زني را ديد كه دست دو پسرش را در دست  داشت و در برابرش ايستاده بود . زن به شيخ مفيد ره گفت : ياشيخ به اين دو كودك سيدرضي و سيد مرتضي فقه را تعليم بده . شيخ مفيد (ره) كه تعبير خوابش را دريافته بود ، آن دو كودك را به بهترين وجه پرورش داد تا جايي كه هر دو از مفاخر جهان اسلام و تشيع گرديدند .

روزي شيخ مفيد (ره) مقداري سهم امام به اين دو كودك داد كه به مادرش بدهند ، مادر آنها پول را قبول نكرد و گفت : سلام مرا به شيخ مفيد (ره) برسانيد و بگوييد پدرمان مغازه اي به ارث گذاشته است ، مادرمان مال الاجاره اين مغازه را مي گيرد و خرج مي كند لذا احتياج زيادي نداريم و با قناعت زندگي مي كنيم .

رسول اكرم (ص) فرمود :

                                                             (( كن قنعا تكن اشكرالناس ))

( قانع باش تا شاكرترين مردم باشي )

تعداد بازدید از این مطلب: 82
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اخلاق در كارها

اخلاق در كارها

درآمد : در قرآن کریم بیش از هشتاد آیه شرط سعادت و نیکبختی انسان و دست یافتن او به بهشت را دو چیز می داند : 1 – ایمان 2- کار شایسته (( عمل صالح )) ، اخلاق و عمل نیک شرط پذیرفتن اعمال مومن آمده است و این عمل بدست نمی آید مگر با تلاش و کوشش ، امروز یکی از موضوعاتی که دانستن آن برای یک مومن که اخلاق در کار یک ضرورت است لازم و ضروری است .

تعریف اخلاق : اخلاق جمع خلق است و به معنای عادت ، رویه و سجیه است و در اصطلاح علمای اخلاق عبارت از ملکات نفسانی است که دین ملکات نفسانی یا از فضایل مانند شجاعت ، سخاوت ، عفت ، صداقت و امانت است و یا از رذایل مانند دروغ ، بخل ، کینه و حسادت است .

اخلاق در حقیقت ملکاتی است که در نفس انسان حاصل می شود و بر سلوک و رفتار فرد تاثیر دارد و موضوع اخلاق ، روح انسان است که زیبایی و زشتی خلق از ویژگیهای روح است ، بنابراین می توان گفت که اخلاق یک حالت درونی است که آن را از رفتار و کردار فرد کشف می کنیم .

اخلاق به سه دسته تقسیم می شود :

1- اخلاق فردی : فرد در رفتار شخصی خود نسبت به خود و خانواده و شهروندان و تمام کسانی که با آنها در ارتباط است مسئولیت اخلاقی دارد . در این معنا اخلاق فردی بر هر نوع اخلاق دیگر تقدم دارد چون اخلاق فراتر از شغل است . انسانها در مشاغل خود باید اخلاقی باشند ،رفتار هر انسانی صرف نظر از منزلت و جایگاه اجتماعی و شغلی که دارد باید رذایل اخلاقی فردی مثل دروغ ، حسادت ، کینه و ... را از خود دور کند و در عوض صفات اخلاقی را در خودش گسترش دهد .

2- اخلاق شغلی : منظور از اخلاق شغلی ، مسئولیت اخلاقی فرد از حیث شغل است ، علاوه بر عنوان برخواسته از اخلاق فردی ، مسئولیت شغل نیز بر او اضافه می شود ، لذا هر شغلی به اقتضای حرفه ای ، مسئولیت های اخلاقی خاصی را می طلبد

3- اخلاق سازمانی: سازمان فراتر از افرادی که در آن کار می کنند هویت جمعی خاصی دارد که این هویت نه در تک تک افراد موجود است و نه با صرف جمع شدن افراد به دست می آید . سازمان به تناسب افراد و اشخاص قابل بازخواست هستند . یک سازمان در قبال افراد خود مسئولیت دارد .

نظر قرآن در مورد اخلاق انسانی :

1-    لزوم رعایت تعهد و میثاق : تعهد ایجاب می کند که انسان متعهد خود را وامدار عهد خویش بداند و به آن بدون هیچ کاستی وفادار باشد . در قرآن : (( یا ایها الذین امنوا اوفوا بالعقود)) ( ای کسانی که به خداوند ایمان آورده اید به عقد و عهدتان وفا کنید .

2-   لزوم ادای امانت و حرمت خیانت : قبول پست و مقام به منزله پذیرش امانت جامعه است و ادای امانت واجب و خیانت حرام است . در قرآن : (( انا لله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها )) (خداوند به شما امر می کند که امانت را به صاحب آن برگردانید ) . امانت ها ممکن است مادی و معنوی و نیز حقیقی و حقوقی باشد .

3-  قوام به قسط و عدل : برهر مسلمانی لازم است که عادل باشد و قیام به قسط بکند اما کارکنان باید بیشتر از دیگران در جامعه به عدالت در کار و رفتار سازمانی توجه کنند و در قرآن : (( یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط )) ای مومنین برای اقامه قسط و عدم قوام باشید یعنی قیام و ایستادگی را رعایت کنید .

4-   پرهیز از تشویق و پاداش ناروا : توقع نا بجا و انتظار بی مورد کسی که کاری انجام نمی دهد و دوست دارد که همیشه مورد تشویق قرار بگیرد شایسته نیست و در قرآن : (( ولا تحسین الذین یفرحون بما اتوا و یحبون ان یحمدو ابها لم یفعلوا فلا تحسبتم بمفازه من العذاب ولهم عذاب الیم )) ( مپندارید کسانی که به آنچه کرده اند ( کم کاری) خوشحالند و دوست دارند در قبال کارهای نکرده تشویق شوند و از عذاب الهی رهایی یابند بلکه برای آنان عذابی است دردناک .

5-   خطر چاه دوستی و مال خواهی : فرزانه کسی است که وسیله را هدف پندارد و غیر از هستی محض و لقای خداوند که همان حقیقت هستی است ، چون خطر مال دوستی و جاه طلبی را در پی خواهد داشتاگر کسی به این صفت مبتلاء شد چیزی از ایمان از او باقی نمی ماند .رسول اکرم (ص) فرمود : دوستی مال و چاه ، دین فرد را از بین می برد و مثال دو گرگ خون آشام که به آسایشگاه گوسفند حمله می کند و ...

چرا از کار کردن لذت نمی بریم ؟

1) نداشتن انگیزه کار و همت 2) مقایسه کار کردن خود با دیگران 3) خارج بودن کار از تخصص فرد 4) احساس مجبور بودن به کار کردن 5) نداشتن ارتباط کاری مفید با دیگران 6) احساس بی برکتی بودن کار 7) احساس منفی نگری به همگان 8) احساس غیر مفید بودن خود

اخلاق پسندیده : از احنفا بن قیس پرسیدند : از چه کسی حسن خلق را آموختی ؟ گفت : از قیس بن عاصم روزی در خانه اش نشسته بودم در این هنگام ، کنیز وی سیخ آهنی داغ که تازه با او گوشت کباب کرده بود در دست داشت ، گوشت ها را از سیخ جدا کرد و سیخ را به پشت سر انداخت ، ناگاه سیخ داغ به روی پسر قیس افتاد که همان دم ، او را کشت ، کنیز از این حادثه فوق العاده ناراحت شد و یقین پیدا کرد که مولا بیش دستور قتل او را می دهد ولی قیس با کمال بردباری به کنیز گفت : نترس تو را در راه خدا آزاد کردم .

اصول اخلاقی در محیط کار :

 1) امانتداری : اگر انسان کار و مسئولیت خود را امانت بداند تلاش می کند حرمت آن را حفظ کند علی(ع)از کارگزاران خود می خواست : همانا کاری که به عهده توست ، طعمه ای برایت نیست ،بلکه امانتی است برگردنت

2) تعهد و تخصص : تخصص یعنی توان کار ، به طور طبیعی اگر هر مقدار مهارت در انجام کار بیشتر باشد خدمت بیشتری می توان به جامعه ارائه داد ، در نتیجه افراد جامعه افراد مومن و باتقوا خواهند بود .

3) حسن مسئولیت پذیری : مسئولیت پذیری در اخلاق کار ، اصل زیربنایی است چرا که هر نوع بی مسئولیتی خروج از فضائل ارزشی و دینی و اخلاقی است در نتیجه افراد جامعه طغیانگر می شود .

4) میانه روی در کارها : میانه روی و اعتدال در هر کاری هم زیبا و هم تاثیر گذار است . امام صادق (ع) فرمود : میانه رو و عفیف باش و از سستی و تنبلی دوری کن و برای کسب آنچه از روزی که که مومن را گریزی از آن نیست تلاش کن

5) انضباط کاری : انضباط کاری یعنی ، آراستگی ، نظم و تربیت و پرهیز از هرگونه بی سامانی در کار ، این کار از عمده ترین آداب اخلاق کاری است هیچ فردی بدون نظم و انضباط کاری به جایی و پیشرفتی نخواهد داشت .

6) داشتن وجدان کاری : وجدان کاری نوعی احساس پایبندی درونی به خاطر رعایت الزام های کمی و کیفی کار ، وجدان کاری برخاسته از نظام آفرینش و نظام اعتقادی حاکم بر فرد است و فرد خودش را موظف به رعایت آنها می داند چون باید پاسخگو باشد .

7) مهرورزی : انجام کار برای سازمان و اداره ای اگر از روی مهرورزی باشد این کار بالایی هنر در اخلاق کاری است این مهرورزی باعث پیوند دلها و جانها نسبت به همدیگر می شود .

8) حفظ حقوق دیگران : حفظ حقوق دیگران را به منزله حفظ حقوق خود دانستن نقش اصلی در نظام اداری و کار ایجاد می کند و امنیت و سلامت روحی و جسمی را برای دیگران به دنبال خواهد داشت .

9) به دنبال کار حلال  : کسب حلال خود عبادت است و در روایت آمده که عبادت ده جز است که 9 جزء آن کسب حلال است

مولفه های معنوی موثر در اخلاق کاری :

1)     خلوص نیت درانجام کار و تلاش    2) داشتن روح توکل    3) استغفار و توبه    4) دعا

نبایدها در اخلاق کاری :

1)     به دنبال کارهای حرام نبودن      2) اخلاق خوب در کارها را عار ندانستن و اینکار را مایه ذلت ندانستن                     3  ) حرص زیاد نداشتن      4) افراط و تفریط در کار نداشتن     5) از صفت و رفتار چاپلوسی و تملق دوری کردن

 

نتایج پایبندی به اخلاق کاری :

1)     کار جوهر آدمی است ، در چهارچوب اصول اخلاقی اسلام ، استعدادها شکوفا می شود .

2)     اگر کار بر اساس اخلاق اسلامی باشد ، سازنده انسان است .ارتباط انسان و کار متقابل است .

3)     بشر در چهارچوب اخلاق کاری ، خشنود و کامیاب و برای وی لذت بخش می شود .

4)     پایبندی به اخلاق اسلامی کار ، زمینه های ارتقای شغلی افراد را افزایش می دهد .

5)     افراد خوش اخلاق کاری ، محبوبیت بیشتری پیش همگان دارند .

6)     کسانی که اخلاق خوب کاری دارند عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری دارند .

7)     نتیجه اخلاق کاری در جامعه ، زمینه تلاش و کوشش دیگران را نیز به دنبال خواهد داشت .

8)     آرامش روحی را برای افراد خوش اخلاق کاری به دنبال دارد و از اضطراب و نگرانی به دور هستند .

به قول حافظ :

به حسن خلق و وفا ، کس به یار ما نرسد      تو را در این سخن انکار ما نرسد

و در جای دیگر حافظ می گوید :

حسن مه رویان مجلس گرچه دل می برد و دین       بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود

 

تعداد بازدید از این مطلب: 96
موضوعات مرتبط: متن سخنرانی استاد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود