نقش دين در آرامش انسان
بايد پذيرفت اين گونه سوال ها نيز پاسخ کلي مي بايست داد که تنها دور نمائي براي ما ترسيم مي کند. اما اگر سوال جزئي باشد پاسخ کاربردي ارائه مي شود. به هر صورت از آنجا که اول دين معرفت خدا است و همه چيز بازگشت به آن دارد، در مورد نقش ياد و ذکر خدا در مورد آرامش مطالبي را بيان مي کنيم.
«ماهيت آرامش»
اگر ماهيت و چيستي آرامش براي ما مشخص شود، آنگاه کارکرد دين و آموزه هاي آن در کسب آن بيشتر نمايان خواهد شد.
مي توان گفت: آرامش آن احساسي است که در سايه ي اطمينان خاطر و عدم نگراني نسبت به آينده و غم و اندوه نسبت به گذشته براي فرد پديدار مي شود.
«آرامش»
هميشه اضطراب و نگرانى يكى از بزرگترين بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى كاملا محسوس است.
و هميشه آرامش يكى از گمشدههاى مهم بشر بوده، و به هر درى مىزند تا آن را پيدا كند، و اگر تلاش و كوشش انسانها را در طول تاريخ براى پيدا كردن آرامش از طرق صحيح و كاذب جمع آورى كنيم خود كتاب بسيار قطورى را تشكيل مىدهد.
به طور كلى آرامش و دلهره، نقش بسيار مهمى در سلامت و بيمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چيزى نيست كه بتوان از آن به آسانى گذشت و به همين دليل تا كنون كتاب هاى زيادى نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاريخ بشر پر است از صحنههاى غمانگيزى كه انسان براى تحصيل آرامش به هر چيز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتيادها داده است.
ولى قرآن با يك جمله كوتاه و پر مغز، مطمئنترين و نزديكترين راه را نشان داده و مىگويد: بدانيد كه تنها ياد خدا آرامبخش دلها است! براى روشن شدن اين حقيقت قرآنى به توضيح زير توجه كنيد:
عوامل نگرانى و پريشانى.
1-گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمايى مىكند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بيمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتياج، همه اينها آدمى را رنج مىدهد، اما ايمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحيم و مهربان، خدايى كه همواره كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد مىتواند اين گونه نگرانيها را از ميان ببرد و به او آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى، خدايى دارى توانا، قادر، عالم و مهربان.
2- گاه گذشته تاريك زندگى فكر انسان را به خود مشغول مىدارد و همواره او را نگران مىسازد، نگرانى از گناهانى كه انجام داده، از كوتاهيها و لغزشها، اما توجه به اينكه خداوند، غفار، توبه پذير و رحيم و غفور است، به او آرامش مىدهد، به او مىگويد: عذر تقصير به پيشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى كن و در مقام جبران براى، كه او بخشنده است و جبران كردن ممكن.
3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مىسازد كه من در برابر اين همه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چه كنم؟ و يا در مبارزات ديگر چه مىتوانم انجام دهم؟
اما هنگامى كه به ياد خدا مىافتد و متكى به قدرت و رحمت او مىشود، قدرتى كه برترين قدرتها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مىگيرد، با خود مىگويد آرى من تنها نيستم، من در سايه خدا، بىنهايت هستم.
قهرماني هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوري هاى اعجابانگيز و خيره كننده آنان، حتى در آن جايى كه تك و تنها بودهاند، بيانگر آرامشى است كه در سايه ايمان پيدا مىشود.
4- گاهي نيز ريشه نگراني هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بىهدف بودن آن است ولى آن كسى كه به خدا ايمان دارد، و مسير تكاملى زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته است، و تمام برنامهها و حوادث زندگى را در همين خط مىبيند، نه از زندگى احساس پوچى مىكند، و نه هم چون افراد بىهدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.
5- عامل ديگر نگرانى آن است كه انسان گاهى براى رسيدن به يك هدف زحمت زيادى را متحمل مىشود، اما كسى را نمىبيند كه براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشكر كند، اين ناسپاسى او را شديدا رنج مىدهد و در يك حالت اضطراب و نگرانى فرو مىبرد، اما هنگامى كه احساس كند كسى از تمام تلاشها و كوشش هايش آگاه است، و به همه آنها ارج مىنهد و براى همه پاداش مىدهد ديگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
6- سوء ظنها و توهم ها و خيالات پوچ يكى ديگر از عوامل نگرانى است كه بسيارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مىبرند، ولى چگونه مىتوان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بىپايان او و دستور به حسن ظن كه وظيفه هر فرد با ايمانى است اين حالت رنجآور را از بين مىبرد و آرامش و اطمينان جاى آن را مىگيرد.
7- دنيا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى يكى از بزرگترين عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا كه گاهى عدم دستيابى به رنگ خاصى از لباس يا كفش و كلاه و يا يكى ديگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و يا روزها و هفتهها فكر دنيا پرستان را ناآرام و مشوش مىدارد.
اما ايمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن كه هميشه با زهد و پارسايى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطراب ها پايان مىدهد، هنگامى كه روح انسان علىوار آن گونه وسعت يابد كه بگويد: «دنيا كم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها؛دنياى شما در نظر من بىارزشتر از برگ درختى است كه در دهان ملخى باشد كه آن را مىجود» نرسيدن به يك وسيله مادى يا از دست دادن آن چگونه امكان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فكر او ايجاد كند.
8- يك عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است كه هميشه روح انسان ها را آزار مىداده است و از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست بلكه در سنين ديگر مخصوصا به هنگام بيماري ها، جنگ ها، ناامني ها وجود دارد، اين نگرانى مىتواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم (همانگونه كه ماديون جهان مىپندارند) اين اضطراب و نگرانى كاملاً بجا است، و بايد از چنين مرگى كه نقطه پايان همه آرزوها و موفقيتها و خواستهاى انسان است ترسيد. اما هر گاه در سايه ايمان به خدا مرگ را دريچهاى به يك زندگى وسيعتر و والاتر بدانيم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را هم چون عبور از دالان زندان و رسيدن به يك فضاى آزاد بشمريم ديگر اين نگرانى بىمعنى است، بلكه چنين مرگى- هر گاه در مسير انجام وظيفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست بلكه مىتوان عوامل فراوان ديگرى براى آن نيز شمرد، ولى بايد قبول كرد كه بيشتر نگراني ها به يكى از عوامل فوق باز مىگردد.
و هنگامى كه ديديم اين عوامل در برابر ايمان به خدا ذوب و بىرنگ و نابود مىگردد تصديق خواهيم كرد كه ياد خدا مايه آرامش دلها است «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» چرا که تنها بايد خدا است که روح و جان آدمي اطمينان خاطر پيدا کرده و در آن آرامش جاي مي گيرد.
در پايان به برخي از عوامل آرامش و ناآرامي در روايات اشاره مي کنيم.
عوامل آرامش؛ ايمان، ديدار برادر مؤمن، شب، همسر، دنيا گريزي، انديشه ي آدم ديندار، ياد خدا، به كفاف بسنده كردن، قرآن، طاعت، تقدير الهي، يقين، خشنودي از خدا و توكل را مي توان اشاره نمود.(ر/ک: ميزان الحکمه).
عوامل ناآرامي؛ آرزو، كينه، حسادت، بخيل، چشم داشت به مردم، شك و چسبيدن به دنيا را مي توان نام برد.
آري توجه به خدا انسان را دل گرم، اتفاقات را به صلاح و پايان سختي ها را گوش زد و ياد آور مي شود خدا هر وقت لازم باشد به کمک شما خواهد شتافت. اين نگاه و اين بينش ها هر کدام از ارکان آرامش مي باشند. همين نگرش عامل آرامش افراد با ايمان و دين دار است