مهارت های زندگی (حل مسئله)
مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 147
بازدید دیروز : 31
بازدید هفته : 147
بازدید ماه : 363
بازدید کل : 10166
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 147
باردید دیروز : 31
بازدید هفته : 147
بازدید ماه : 363
بازدید سال : 1268
بازدید کلی : 10166
مهارت های زندگی (حل مسئله)
مهارت های زندگی (حل مسئله)

مقدمه

يکي از مراحل زندگي بشر، مرحله دنياست که شامل سه اتفاق عمده ي: تولد (ورود)، زندگي (حضور) و مرگ (خرج) مي باشد.
انسان در تولّد و مرگ و اصل زندگي اختياري ندارد، اما در چگونگي و نوع زندگي مختار است و شايسته است براي کسب حيات طيّبه، زيستني آگاهانه، خردمندانه و سعادتمندانه همراه با سلامت جسم و توجه به آينده اي روشن تلاش نمايد.
براي کسب حيات طيبه با نگاه متقارن به دنيا و آخرت توجه به پنج نوع تربيت براي بشر ضروري است:
1. تربيت جسمي
2. تربيت عاطفي
3. تربيت عقلاني
4. تربيت ديني
5. تربيت اجتماعي
چرا که نيل به سعادت و خوشبختي واقعي بشر در بُعد فردي، خانوادگي و اجتماعي مرهون کسب توانمندي و موفقيت در اين پنج نوع تربيت جهت «شکوفاسازي شخصيت خود و اداره ي زندگي» و «برقراري ارتباطات موفق جمعي تا حد تأثيرگذاري مثبت» و «ارتباط عميق با خداست».
کارشناسان تربيتي به بخشي از آگاهي ها و توانايي هاي انسان که براي دستيابي به يک زندگي موفق مورد نياز است، «مهارتهاي زندگي» مي گويند. در اين مقاله به تبيين و تشريح راهکارهاي داشتن يک زندگي سالم و مهارتها و روش هاي مقابله اي مورد نياز مي پردازيم.

تعريف مسأله:

منظور از مسئله در مباحث مهارت زندگي عبارت است از: «مشکل يا امري غامض و مبهم که انسان را در زندگي دچار شرايط ناسازگارانه، توقف، رکود، عقب گرد و يا ضعف و درماندگي مي کند که ممکن است جنبه ي فردي، خانوادگي و يا اجتماعي و داراي ريشه دروني يا بيروني باشد.»
اما حلّ مسأله به معناي: «توانايي تجزيه و تحليل مشکلات، کشف ريشه ي واقعي آنها و اقدام مؤثر و به هنگام براي رفع آن و يا به حداقل رساندن عوارض منفي آن مي باشد.»
و يا به عبارتي مهارت و توانايي شناسايي و پيمودن راه برون رفت از مشکلات را مهارت حلّ مسأله مي گويند.
در تعريفي ديگر، مهارت حل مسأله چنين تعريف شده است:
«فرايند شناختي و رفتاري که توسط خود فرد هدايت مي شود و در آن تلاش مي کند براي مسائل زندگي خود به راه حل هاي مؤثر و سازگارانه دست پيدا کند.»
براي کسب اين مهارت، پيش نيازهايي وجود دارد که عبارتند از:
1. جامع نگري: به معناي سنجش همه ي جوانب يک مسأله و بررسي راه حلهاي مختلف آن.
2. مثبت انديشي: به معناي خوش بين بودن نسبت به يافتن راه حلّ يک مسأله.
3 . تشخيص صحيح: به معناي سنجش کيفيت و کميت مسأله و کشف ريشه ها و علل آن مسأله.
4 . شناخت فرمول هاي عمومي حلّ مسائل.
5. شناخت فرمول هاي خصوصي حلّ مسأله. (مثلاً براي برون رفت از يک مسئله خانوادگي نسبت به يک مسئله اقتصادي تفاوت هايي وجود دارد.)
6. آزمايش راه حلهاي مسأله براي کشف راه حلّ مؤثّر.
7. استمداد از محيط هاي پيراموني با مراجعه به مراکزي که براي حل مشکلات وجود دارد، مانند مراکز مشاوره و يا استفاده از نظرات کارشناسان ديني و روحانيّون مجرّب (مثلاً در زمان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يکي از کارکردهاي مسجد يا خانه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و حضرت علي (عليه السّلام) همين امر بوده است.)
8. ياري طلبي از ديگران (چه از نظر فکري و چه از نظر ياري طلبي فيزيکي و اقتصادي مانند: درخواست قرض و... حل مستقيم مشکل، چرا که يافتن راه حل لزوماً به معناي حل مسأله به صورت انفرادي نيست.)
9. بکارگيري عوامل معنوي در حل مسأله (مانند: توکّل، نذر، توسل، ذکر يا نماز.)
بديهي است وجود اين توانايي در زندگي به معناي داشتن يک زندگي صد در صد بي دغدغه و راحت نيست ولي دارنده ي اين مهارت از فوائد بيشماري بهره مند مي گردد، فوائدي چون:
1. کسب پيروزي هاي پي در پي (چرا که حلّ يک مشکل، حلّ مشکلات بعدي را آسانتر خواهد کرد.)
2. نشاط و اميد در زندگي.
3. ايجاد تحرک، پويايي و سرعت در زندگي.
4. احراز حالت تعادل روحي و کنترل واکنش ها و کنش هاي رفتاري.
5. معنويت گرايي.
6. کمک رساني به ديگران در حلّ مشکلاتشان و نائل آمدن به پاداش هاي بيشمار اُخروي.
7. موفق شدن در ايفاي نقش مؤثر در خانواده، محلّ کار و اجتماع.
8. لذت بردن از روند زندگي.
اما بدون شک، در صورت نداشتن اين مهارت، زيان هاي متعددي دامنگير انسان و زندگي پيراموني او خواهد شد، عوارضي چون:
1. نگراني دائمي.
2. اتلاف وقت.
3. انتقال استرس هاي فردي به ديگران و نزديکان و زهرآلود بودن برخوردها.
4. ابتلاء به بي توجهي در عبادات.
5. توقف و شکست در ساير ابعاد زندگي.
6. يأس و نااميدي تا سر حدّ خودکشي.
7. تصميم گيري هاي غلط.
8. دشمن تراشي براي خود.
9. از دست دادن دوستان، شغل، موقعيت ها و...
10. ابتلاء به عوارض رواني چون وسواس، پرخاشگري و... و در پي آن عوارض جسمي.
11. بدبيني و منفي بافي نسبت به خدا، هستي و مردم.
12. بروز مشکلات پي در پي (زيرا يک مشکل مشکلات ديگري را به دنبال مي آورد.)
* فرآيند و مراحل حل مسأله:

الف) تهيه فهرستي از مشکل يا مشکلات و طبقه بندي آنها.

ممکن است در تهيه اين فهرست، شما فهرست طويلي از مشکلات را پيدا کنيد و در آغاز حتّي از اينکه با اين همه مشکل مواجه هستيد دچار وحشت شويد، اما نگران نباشيد چرا که بسياري از مشکلاتي که شما فهرست کرده ايد، با نوشتن ذوب خواهد شد و يا کوچک و ناچيز به نظر مي رسند، از سوئي اين مشکلات معمولاً گريبانگير افرادي ديگر بوده و هست و با آنها کنار آمده اند. همچنين برخي مشکلات آنقدر مهم نيستند که تعادل روانشناختي افراد را به هم بريزند. لذا پس از مهيا کردن فهرست مشکلات در گام بعدي مهم ترين مشکل يا چند مشکل معدود ولي بسيار مهم را با مقياس زير تهيه کنيد.
و پس از اولويت بندي بين مشکلات براي حل شديدترين و مهم ترين آنها اقدام کنيد.

ب) تعريف واضح مشکل و شناخت همه جانبه ي آن

براي تعريف مشکل چهار سؤال زير را در نظر داشته باشيد:
الف) مشکل چيست؟
ب) مشکل از چه زماني ايجاد شده است؟
ج) مشکل در چه موقعيت مکاني و در کجا به وجود آمده است؟
د) چه کساني احتمالاً در ايجاد مشکل و يا گسترش آن دخالت دارند؟
بعد از تعريف مشکل با استفاده از سؤالات راهنماي فوق سعي کنيد تا مشکل بزرگتر را به مشکلات کوچکتر تجزيه و قابل حل تبديل نمائيد. (پروژه سازي راه حلّ)

ج) جستجوي راه حل هاي قابل دسترسي و امکانپذير موجود.

براي انتخاب راه حل ها، بايد به منابع مقابله اي و حمايتي موجود و توانمندي هاي خود مبتني بر واقعيت و قابل دسترس بودن آنها دقت شود.

د) خلق راه حل هاي جديد

با استفاده از روش طوفان مغزي، تفکّر و توسّل و استفاده از خلاقيت، تا آنجا که مي توانيد راه حل هاي بيشتري توليد کنيد و هيچ راه حلي را ناديده نگيريد، حتي راه حل هايي که ممکن است بعداً غيرقابل عمل تشخيص داده شوند.

ه‍) انتخاب راه حل

قبل از ورود به بحث انتخاب راه حل، لازم به ذکر است به صورت کلي در مواجه با مسأله معمولاً دو روش متداول است:

1. روش مسأله مدار:

در اين روش فرد به جاي هيجاني شدن، با تعقل و تدبر براي تغيير شرايط منفي موجود مي کوشد که در اين صورت به بهترين شکل با مسأله مواجه شده و ضريب موفقيت او به صورت چشمگيري افزايش مي يابد.

2. روش هيجان مدار:

در اين روش فرد با واکنش هاي هيجاني در دو بُعد منفي و مثبت با مسأله برخورد مي کند.
واکنش هيجاني مثبت مانند: روي آوردن به طنز و شوخي، دعا، گريه و... و واکنش هيجاني منفي مانند: پرخاشگري، پناه بردن به مواد مخدّر، مايعات الکلي، تفريحات کاذب و سرگرم کننده و...
در اين روش هيجان مدار فرد خود مشکل را حل نمي کند، بلکه به نحوي با تخليه رواني خود و سرگرم کردن خود، تلاش مي کند مشکل را براي خود قابل تحمل تر کند که البته اين روش، موقتي، ناکارآمد، زودگذر و گاهي خطرناک و مسئله ساز و غيرقابل قبول است.
به همين خاطر ناگفته پيداست در مواجه با مسأله، روش مسأله مدار توصيه مي شود، نه روش هيجان مدار.
براي حل مسأله از روش مسأله مدار به اين اصول توجه داشته باشيد:
* اصل برنامه ريزي براي مقابله با مسأله و برون رفت از شرايط منفي.
* اصل تلاش براي يافتن منابع حمايت اجتماعي (مانند: کسب اطلاعات، مشاوره، حمايت هاي مالي و...)
* اصل حذف همه فعاليت ها و تمرکز کامل براي حلّ مسأله.
* اصل داشتن تفسير مثبت از مسأله و فرصت پنداشتن آن.
* اصل تبديل شرايط خاص به شرايط سازنده و تجربه آموز.
* اصل ارزيابي راه حلها و انتخاب بهترين و کارآمدترين آنها.
* اصل غير موقتي بودن راه حل (در صورت امکان بايد دراز مدت باشد.)
* اصل نگاه به راه حل هاي قابل قبول براي هر کس.
* اصل عاقلانه بودن نه احساسي بودن راه حل ها، يا ترکيبي از عقلاني و احساسي بودن.
* اصل توجه به نقش پول (در صورت لزوم از نقش و تأثير پول براي حل مسئله غافل نشويد.) (1)
* اصل يارگيري براي انتخاب و يا اجراي راه حل. (2)
* اصل آسان سازي براي انتخاب و اجراي راه حل، با کمک از عوامل معنوي.
- قال علي (عليه السّلام): (قُل عِندَ کلِّ شِدَّةٍ: «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إلا بِالله العَلِيِّ العَظيم» تُکفَها.) (3) «در هنگام سختي و مشکل بگو: «نيرو و قدرتي جز قدرت خداي والا و بزرگ نيست» آن سختي از ميان مي رود.»
- قال الرضا (عليه السّلام): (رَأيتُ أبي (عليه السّلام) في المَنام فقال: يا بُنَيَّ، إذا کنتَ في شِدَّةٍ فَأکثِر أن تَقُولَ: «يا رؤوفُ يا رَحيم» وَ الَّذي تَراهُ فِي المَنام کَما تَراهُ في اليَقَظةِ.) (4) «پدرم را در خواب ديدم: فرمود: پسرم! هرگاه در سختي و گرفتاري بودي جمله ي «يا رؤوفُ يا رحيم» را فراوان بگو. آنچه در خواب مي بيني چنان است که در بيداري مي بيني.»
- ملاصدرا مي گويد: «هنگام نوشتن اين مسأله (اتحاد عاقل و معقول) در کهک بودم، پس به سوي شهر مقدّس قم به قصد زيارت و استمداد از دخت موسي بن جعفر (عليه السّلام) راه افتادم در حالي که روز جمعه اي بود و پس از آن به کمک و لطف خدا اين مسأله بر من منکشف و ظاهر شد...» (5)
- ابن خلکان مي گويد: «هرگاه براي ابن سينا مسأله ي مشکلي مطرح مي شد، وضو مي ساخت و به مسجد جامع شهر مي رفت، آن گاه نماز مي گذارد و دعا و درخواست از خدا مي کرد تا مسأله ي او آسان گردد و مشکل و پيچيدگي آن باز شود.» (6)

و) تجسّم و تماشاي فيلم ذهني راه حل ها

در اين مرحله به تجسّم ذهني و تصويرسازي راه حل ها پرداخته و يک دور راه حل را در ذهن خود پياده کنيد و در طي آن به دنبال اشتباهات احتمالي و پيدا نمودن نقاط ضعف بگرديد و همه ي عواملي که باعث کارساز بودن راه حل مي شود را بدرستي شناخته و زوائد آن را حذف کنيد، چرا که مسائل اضافي، مبدأ و منشأ تصميمات ضعيف است.

ز) نظارت و ارزيابي نتايج

ما هيچگاه يک تکه گوشت را در حال کباب کردن به حال خود نمي گذاريم و تا زمان طبخ، بر آن نظارت مستمر داريم تا پخت و طعم آن دلخواه ما شود.
در مواجه با مسائل زندگي هم، ما نمي توانيم راه حل ها را اجرا کرده و نظارت بر آنها را رها کنيم، بلکه بايستي ببينيم در اجراي آنها موفق بوده ايم يا نه؟ آيا اين راه حل ها نيازهاي ما را برطرف نموده است يا نه؟
چند داستان آموزنده درباره ي هنر حل مسأله:
الف) ـــ پدر: دوست دارم با دختري به انتخاب من ازدواج کني.
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بيل گيتس است.
پسر: آهان اگر اين طور است، قبول است. پدر به نزد بيل گيتس مي رود و مي گويد: براي دخترت شوهري سراغ دارم.
بيل گيتس: اما ازدواج براي دحتر من خيلي زود است.
پدر: اما اين مرد جوان قائم مقام مدير عامل بانک جهاني است.
بيل گيتش: اوه که اين طور! در اين صورت قبول است.
بالاخره پدر به ديدار مدير عامل بانک جهاني مي رود.
پدر: مرد جواني براي سمت قائم مقام مدير عامل سراغ دارم.
مدير عامل: اما من به اندازه ي کافي معاون دارم!
پدر: اما اين مرد جوان داماد بيل گيتس است!
مدير عامل: اوه، اگر اين طور است، باشد و معامله به اين ترتيب انجام مي شود. (7)
ب)ـــ «سال ها دو برادر با هم در مزرعه اي که از پدرشان به ارث رسيده بود با هم زندگي مي کردند. آن ها يک روز به خاطر مسئله ي کوچکي به جرّ و بحث پرداختند و پس از چند هفته سکوت اختلافشان زياد شد و از هم جدا شدند. يک روز صبح زنگ خانه ي برادر بزرگتر به صدا درآمد. وقتي در را باز کرد، مرد نجاري را ديد. نجّار گفت: «من چند روزي است که به دنبال کار مي گردم، فکر کردم شايد شما کمي خرده کاري در خانه و مزرعه داشته باشيد؟» برادر بزرگتر جواب داد: بله اتفاقاً من يک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسايه در حقيقت برادر کوچک من است.
او هفته ي گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را بکنند و اين نهر آب بين مزرعه ما افتاد. او حتماً اين کار را به خاطر کينه اي که از من به دل دارد انجام داده، سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت: از تو مي خواهم بين مزرعه من و برادرم حصار بکشي تا ديگر او را نبينم. نجّار پذيرفت و شروع کرد به اندازه گيري و ارّه کردن الوار. برادر بزرگتر به نجّار گفت: من براي خريد به شهر مي روم اگر وسيله اي نياز داري برايت بخرم. نجّار در حالي که به شدّت مشغول کار بود جواب داد: «نه چيزي لازم ندارم...» هنگام غروب وقتي برادر بزرگتر برگشت چشمانش از تعجب گرد شد. حصاري در کار نبود و نجّار به جاي حصار يک پل روي نهر ساخته بود. برادر بزرگتر با عصبانيّت رو به نجّار گفت: مگر من به تو نگفته بودم برايم حصار بسازي؟
در همين لحظه برادر کوچکتر از راه رسيد و با ديدن پل فکر کرد برادرش دستور ساختن آن را داده به همين خاطر از روي پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او براي کندن نهر معذرت خواست. در اين هنگام برادر بزرگتر، نجّار را ديد که جعبه ابزارش را روي دوشش گذاشته و در حال رفتن است. برادر بزرگتر نزد او رفت و بعد از تشکر از او خواست تا چند روزي ميهمان او و برادرش باشد. نجّار گفت: دوست دارم بمانم، ولي پلهاي زيادي هست که بايد آن ها را بسازم...» (8)
ج) ـــ در آخرين روز ترم پاياني دانشگاه، استاد به زحمت جعبه ي سنگيني را داخل کلاس درس آورد. وقتي که کلاس رسميّت پيدا کرد. استاد يک ليوان بزرگ شيشه اي از جعبه بيرون آورد و روي ميز گذاشت. سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آن ها را داخل ليوان انداخت. آن گاه از دانشجويان که با تعجّب به او نگاه مي کردند، پرسيد: آيا ليوان پر شده است؟ همه گفتند: بله پر شده. استاد مقداري سنگ ريزه را از جعبه برداشت و آن ها را روي قلوه سنگ هاي داخل ليوان ريخت. بعد ليوان را کمي تکان داد تا ريگ ها به درون فضاهاي خالي بين قلوه سنگ ها بلغزند. سپس از دانشجويان پرسيد: آيا ليوان پر شده است؟ همگي پاسخ دادند: بله پر شده! استاد دوباره دست به جعبه برد و چند مشت شن را برداشت و داخل ليوان ريخت. ذرات شن به راحتي فضاهاي کوچک بين قلوه سنگ ها و ريگ ها را پر کردند.
استاد يک بار ديگر از دانشجويان پرسيد: آيا ليوان پر شده است؟ دانشجويان هم صدا جواب دادند: بله، پر شده! استاد از داخل جعبه يک بطري آب برداشت و آن را درون ليوان خالي کرد. آب تمام فضاهاي کوچک بين ذرات شن را هم پر کرد. اين بار قبل از اينکه استاد سؤالي بکند دانشجويان با خنده فرياد زدند: بله، پر شده! بعد از آن که خنده ها تمام شد، استاد گفت: اين ليوان مانند شيشه عمر شماست و آن قلوه سنگ ها هم چيزهاي مهم زندگي شما مثل سلامتي، خانواده، فرزندان و دوستانتان هستند. چيزهايي که اگر هر چيز ديگري را از دست داديد و فقط اين ها برايتان باقي ماندند، هنوز هم زندگي شما پر است. استاد نگاهي به دانشجويان انداخت و ادامه داد: ريگ ها هم چيزهاي ديگري هستند که در زندگي مهمّند، مثل: شغل، ثروت، خانه و ذرّات شن هم چيزهاي کوچک و بي اهميت زندگي هستند، اگر شما ابتدا ذرات شن را داخل ليوان بريزند، ديگر جايي براي سنگ ها و ريگ ها باقي نمي ماند. اين وضعيت در مورد زندگي شما هم صدق مي کند. در زندگي حواستان را به چيزهايي معطوف کنيد که واقعاً اهميت دارند، همسرتان را براي شام به رستوران ببريد، با فرزندانتان بازي کنيد و به دوستان خود سر بزنيد، براي نظافت خانه يا تعمير خرابي هاي کوچک هميشه وقت هست. ابتدا به قلوه سنگ هاي زندگي تان برسيد، بقيّه چيزها حکم ذرّات شن را دارند. (9)

پي نوشت ها :

1. قال علي: (وَقِّ عِرضَکَ بعَرَضکَ تُکرَم و تَفَضَّل تُخدِم وَ احُم تُقَدَّم.) «آبروي خود را با مال خود نگهدار، تا گرامي گردي و احسان کن تا خدمت شوي و بردبار باش تا مقدم داشته شوي.» غررالحکم / حديث 10110
2. قال علي: (الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ.) «شفيع، پر و بال طالب و طلب کننده است.» نهج البلاغه / ص 479.
3. بحارالانوار / ح 74 / ص 272
4. مسند الامام الرضا (عليه السّلام) / ج 2 / ص 66
5. انديشه آينه اي زلال / ص 49-50 به نقل از اتحاد عاقل و معقول / حسن زاده آملي / صص 107-109.
6. انديشه آينه اي زلال / ص 47 به نقل از سيماي فرزانگان
7. داستانهاي کوتاه، درسهاي بزرگ / ص 32.
8. داستان ها کوتاه، درسهاي بزرگ / مهدي خليلي و سيد محمدرضا حسيني / صص 16-17.
9. داستان هاي کوتاه، درس هاي بزرگ / صص 47-49.

منبع مقاله : 
نيلي پور، مهدي؛ (1390)، مهارت هاي زندگي، نشر اصفهان: مرغ سليمان، چاپ دوم


تعداد بازدید از این مطلب: 68
موضوعات مرتبط: زندگی خوب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود