بسیاری در این دنیا دچار مشکلات، بیماریهای ناعلاج، فقر یا گرفتاریهایی هستند که تا آخر عمر با آنهاست. آیا این سختی کشیدنها با رحمانیت خدا در تضاد و تعارض نیست؟ (فوق لیسانس مدیریت) | |||
|
|||
در متن سؤال آمده است: میگویند برای رشد و تعالی انسان و رسیدن به مرتبهی وصال لازمه، اما چطور خدا دلش میاد که بندهاش این همه زجر بکشد ...؟ پس امدادهای غیبی کجاست؟ پاسخی دهید تا دل آرام گیرد... . ابتدا دقت نماییم که خداوند متعال مرکب از اجزا نمیباشد که جزئی از او با جزئی دیگر از او در تنافی یا تضاد باشد. اسما و صفات الهی، همه عین ذات هستند. علم خدا عین حکمت اوست، حکمتش عین قدرت اوست، قدرتش عین جمال اوست، جمالش عین جلال اوست... و عالم هستی، همه تجلی اسماء اوست؛ پس او «واحد» و «احد» است. یعنی هم ذات مقدس خودش واحد است و مرکب نیست و هم همتایی ندارد و دوئیت به او راه ندارد؛ لذا هیچ گاه این تردید را به خود راه ندهیم که «آیا این اسم او، با آن اسم او تضاد یا نتاقض یا تنافی ندارد؟». هر چیزی که مرکب باشد، دارای اجزاست و هر چه اجزا داشته باشد، قابل تجزیه است، پس محدود است و اینها همه صفات مخلوق است. (به خطبه اول نهج البلاغه مراجع شود). الف – نباید با خودمان تعارف یا دروغ داشته باشیم. دنیا جای آسودگی نیست و آسودگی حتی برای اشرف مخلوقات و اکمل آنها، یعنی مقام محمود، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، و وجود مقدس معصومین علیهمالسلام که انسانهای کامل و عباد الرحمن بودند، وجود نداشت و ندارد، چه رسد به بقیه. مگر حضرت امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف اکنون آسوده هستند؟ در قرآن کریم فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ - كه بىترديد ما انسان را در رنج و مشقّت آفريدهايم (البلد، 4)» ب – آسودگی وقتی است که قلب به اطمینان برسد، اضطراب و تزلزل و نگرانی و دغدغه به آن راه نداشته باشد و چنین حالتی (حیات طیبه)، تا وقتی انسان مرگ را در پیش رو دارد و در عالمِ فانی زندگی میکند، پیش نخواهد آمد. وقتی به دنبال هر کامی، ناکامی – به دنبال هر موفقیتی، شکست – به دنبال هر به دست آمدنی، از دست دادنی هست، دیگر آسودگی معنا ندارد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: خدا را فرشتهای است که هر روز بانگ بر میآورد، [ای فرزندان آدم!] بزایید برای مردن و فراهم آورید برای نابود شدن (جمع کنید برای از دست دادن) و بسازید برای ویران شدن. (نهج البلاغه، حکمت 132) ج – هر کاری سخت است، اما هر سختی و مشکلی بد نیست. جَنین وقت به دنیا آمدن سختی میکشد، چون مرگ او در عالَمِ رَحِمِ مادر فرا میرسد، اما در این عالم متولد میشود و چشمش به جهان روشن میشود و در مسیر رشد و تعالی قرار میگیرد – سپس در این عالمِ فرسایشی میمیرد و مرگ سخت است، اما در عالم برزخ متولد میشود و سپس آن عالم نیز فانی شده و در قیامت از خاک مبعوث میشود (در قیامت تولد نیست). کندن چاه برای دسترسی به آب سخت است، اما رسیدن به آب را در پی دارد که مایه حیات است – تحصیل علم از کودکی تا وقت مرگ سخت است، اما علم حیات است – کسب و کار سخت است، به ویژه حلالش، اما تأمین معاش را به دنبال دارد ... و خلاصه هیچ کاری آسان نیست و اساساً «آدم شدن» سخت است. د – در زندگی دنیوی، گاه گشایشهایی حاصل میشود که برای شیرین شدن کام و نشاط و کسب انرژی برای پویایی بیشتر است و گاه گرفتاریهایی پیش میآید، که برای حصول ارزش افزوده در این کارگاه هستی است. زمین را اگر به حال خود رها کنید، به ظاهر آسوده است، اما ارزش افزوده بخشیدن به آن مستلزم سوراخ کردن دل آن برای رسیدن به آب، زیر و رو کردن خاک آن برای آماده سازی کشت و ... میباشد. زندگی و رشد بشر نیز از این قواعد کمالی مستثنی نمیباشد. الماس را تا تراش ندهند، برلیان نمیشود و البته اگر زبان داشت میگفت: این تراش، سخت و دلخراش است. ﻫ - خدا و رحمت خدا را با انسان مقایسه کردن خطاست، لذا «چطور دلش میآید»، در مورد او صدق نمیکند. رحمت خدا واسعه است، یعنی هر چه که وجود مییابد، تجلی همان رحمت اوست. او جواد، کریم، لطیف، رئوف، عزیز، است، هم چنان که علیم، حکیم، سمیع و بصیر است. او این عالم را بر اساس نظامات علیمانه و حکیمانه خلق کرده است و معنای رحمتش این نیست که نظام را بر هم زند. حتی معجزه یا امدادهای غیبی (که در متن سؤال شده بود که پس کجاست؟) نیز خارج از نظام خلقت و از جمله نظام «علیّ و معلولی» نمیباشد. پس اگر سلسله علل فراهم شد تا کسی کور یا بیمار یا علیل شود، میشود – چنان چه اگر سلسله علل فراهم شد تا کسی بهبود یابد، مییابد. شمول رحمت الهی یا امداد غیبی نیز خارج از این نظام نیست، لذا فرمود: جز من را نپرستید – عبادت و اطاعت کنید – اوامر و نواهی من را انجام دهید – دعا کنید – ظلم نکنید – از پیامبر و اهل عصمت علیهم السلام تبعیت کنید – به قرآن کریم تأسی کنید – به تعقل، تفکر و علم رویآورید – برای قسط قیام کنید و ... – چرا که اینها همه در نظام «علیّ و معلولی» نقش آفرینی میکنند. بشر، به همه اینها پشت میکند، به خود و دیگران ظلم میکند، جهل و تجاهل را پیشه میکند ...، و هنگامی که مشکلات عدیده برخورد کرد، میپرسد: پس رحمت الهی یا امداد غیبی چه شد؟
|